مقایسه نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در چین (مطالعه موردی: منطقه کلانشهری شانگهای)
محورهای موضوعی :
پارسا ارباب
1
(دانشگاه تهران)
کلید واژه: کلیدواژه ها: برنامه ریزی شهری, شهرهای جدید, توسعه شهری, منطقه کلانشهری, شانگهای, چین,
چکیده مقاله :
مفهوم عمومی شهر جدید، با تمرکز بر ماهیت متمایز چین در قالب ضرباهنگ سریع رشد و توسعه شهری، بازتاب دهنده ابعاد اختصاصی این رویکرد مبنی بر شهرسازی مقدم بر شهرنشینی است. از این رو، نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در چین، با استناد به نمونه منطقه کلانشهری شانگهای، رهیافتی در مواجهه با افزایش فزاینده جمعیت شهرنشین هستند که در عین حال، ارتقاء سریع رشد اقتصادی و متعاقبا بهبود رقابت پذیری و کاهش نابرابری های منطقه ای را هدفگذاری می کنند. کلانشهر شانگهای و منطقه کلانشهری شانگهای، بستر تبلور این جریان هستند که نخست و ناگزیر بر ابعاد کمی توسعه متمرکز است، اما به تدریج، ابعاد کیفی آن را نیز مخاطب قرار می دهد. این چنین، اگر نسل قدیم شهرهای جدید بر تدارک مسکن در خدمت فعالیت های صنعتی و سپس کارکرد اقتصادی تاکید داشتند، نسل جدید، توسعه مسکونی را به عنوان محرکی برای رشد اقتصادی و متعاقبا زیست پذیری و کیفیت زندگی، هدفگذاری می کنند. اگر نسل قدیم با اتکا به مدل صنعتی اتحاد جماهیر شوروی، توسعه حومه شانگهای و پراکنده رویی شهری مبتنی بر الگوی تک مرکزی را دنبال می کردند، نسل جدید به دنبال ساختار فضایی چندمحور، چندلایه و چندمرکزی منطقه کلانشهری شانگهای است. آنچه در سیر تحول ایجاد و توسعه نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در منطقه کلانشهری شانگهای قابل توجه است، تقلیل نقش دولت مرکزی و تفویض اختیار به دولت های محلی و شرکت های توسعه و ساخت است که متمم آن، تغییر در مکانیزم سرمایه گذاری است. توجه به سایر ابعاد و ویژگی های این جریان، می تواند برای سایر کشورها، از جمله ایران، که این سیاست هم چنان در آن ها موضوعیت دارد، شناسایی و کاربست تدابیری را در پی داشته باشد که با لحاظ اشتراکات شکلی و محتوایی و افتراقات زمینه ای و اختصاصی، راهگشا خواهند بود.
فصلنامه راهبرد توسعه/ سال هفدهم/ شماره 2 (پیاپی 66)/ تابستان 1400/ 158-124
Quarterly Journal of Development Strategy, 2021, Vol. 17, No.2 (66), 124-158
مقایسه نسل های قدیم و جدید شهرهای
جدید در چین (مطالعه موردی: منطقه کلانشهری شانگهای)
پارسا ارباب1
مهدی صدیقی2
(تاريخ دريافت 19/4/99 ـ تاريخ تصويب 14/1/1400)
نوع مقاله: علمی ترویجی
چکیده
مفهوم عمومی شهر جدید، با تمرکز بر ماهیت متمایز چین در قالب ضرباهنگ سریع رشد و توسعه شهری، بازتاب دهنده ابعاد اختصاصی این رویکرد مبنی بر شهرسازی مقدم بر شهرنشینی است. از این رو، نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در چین، با استناد به نمونه منطقه کلانشهری شانگهای، رهیافتی در مواجهه با افزایش فزاینده جمعیت شهرنشین هستند که در عین حال، ارتقاء سریع رشد اقتصادی و متعاقبا بهبود رقابت پذیری و کاهش نابرابری های منطقه ای را هدفگذاری می کنند. کلانشهر شانگهای و منطقه کلانشهری شانگهای، بستر تبلور این جریان هستند که نخست و ناگزیر بر ابعاد کمی توسعه متمرکز است، اما به تدریج، ابعاد کیفی آن را نیز مخاطب قرار می دهد. این چنین، اگر نسل قدیم شهرهای جدید بر تدارک مسکن در خدمت فعالیت های صنعتی و سپس کارکرد اقتصادی تاکید داشتند، نسل جدید، توسعه مسکونی را به عنوان محرکی برای رشد اقتصادی و متعاقبا زیست پذیری و کیفیت زندگی، هدفگذاری می کنند. اگر نسل قدیم با اتکا به مدل صنعتی اتحاد جماهیر شوروی، توسعه حومه شانگهای و پراکنده رویی شهری مبتنی بر الگوی تک مرکزی را دنبال می کردند، نسل جدید به دنبال ساختار فضایی چندمحور، چندلایه و چندمرکزی منطقه کلانشهری شانگهای است. آنچه در سیر تحول ایجاد و توسعه نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در منطقه کلانشهری شانگهای قابل توجه است، تقلیل نقش دولت مرکزی و تفویض اختیار به دولت های محلی و شرکت های توسعه و ساخت است که متمم آن، تغییر در مکانیزم سرمایه گذاری است. توجه به سایر ابعاد و ویژگی های این جریان، می تواند برای سایر کشورها، از جمله ایران، که این سیاست هم چنان در آن ها موضوعیت دارد، شناسایی و کاربست تدابیری را در پی داشته باشد که با لحاظ اشتراکات شکلی و محتوایی و افتراقات زمینه ای و اختصاصی، راهگشا خواهند بود.
کلیدواژه ها: برنامه ریزی شهری، شهرهای جدید، توسعه شهری، منطقه کلانشهری، شانگهای، چین
1- مقدمه
همانگونه که شولتر می گوید فرصت جهت آبادی گزیدن در سرزمین های بکر برای انسان امروزین بسیار به ندرت دست داده است و چنین رویدادی را می باید از وقایع صرفا تاریخی به شمار آورد. یکی از این فرصت ها، جنبش نوشهرها و شهرهای پساجنگ جهانی به ویژه در انگلستان است که منجر به شکل گیری چارچوب فکری شهرهای جدید و سپس احداث آن ها برای حل مشکلات بر مبنای سیاست تمرکززدایی در فضاهای شهری پر تراکم شد. اثرات این سیاست، مبنی بر تقدم شهرسازی بر شهرنشینی در قالب ایجاد و توسعه شهرهای جدید به عنوان اجتماعات از پیش برنامه ریزی شده بر اساس اهداف مشخص، با جمعيت و مساحت تعریف شده، فاصله معين از مادر شهر و برخورداری از تمام امكانات و تسهيلات لازم براي يك محيط مستقل، تا به امروز در سراسر جهان نمود یافته است (زیاری، 1385؛ بصیرت، 1395).
تجارب ایجاد و توسعه شهرهای جدید در دنیا از منظر ماهیت برنامه ریزی و هدفگذاری در عرصه راهبردی و متعاقبا میزان تحقق پذیری و موفقیت در عرصه عمل، موضوعی مهم و مورد توجه از سوی پژوهش های بسیاری با موضوع شهرهای جدید است. در این میان، تمرکز بر فرآیند تغییر و تحول رویکردهای جدید در مقایسه با نمونه های گذشته و قدیمی، می تواند نگاهی متفاوت، متمایز و در عین حال راهگشا نسبت به پژوهش های یاد شده با هدف شناسایی جایگاه، انتظارات، مسائل و پاسخ های گذشته و کنونی در مسیر نیل به کارآمدی سیاست ایجاد و توسعه شهرهای جدید باشد. بر این اساس، اینکه مبتنی بر تجربه نسل قدیم شهرهای جدید در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، نسل جدید یا نسل های آتی این شهرها، از اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم تاکنون، در چه مسیری هدفگذاری شده، برنامه ریزی شده و توسعه یافته اند، جهت گیری متفاوتی با هدف طرح و تدقیق مسئله در حوزه مطالعه شهرهای جدید و متعاقبا کاربست آن در عرصه عمل است (ارباب و بصیرت، 1395). به همین منظور مقاله حاضر، ایجاد و توسعه نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در چین را، با تمرکز بر منطقه کلانشهری شانگهای، از منظر اهداف، الگوها و نقش ها، نقاط قوت و ضعف، مسائل و چالش ها و نیز ارتباط با ابعاد آمایش سرزمین، اسناد، طرح ها، برنامه ها و استراتژی های محلی، منطقه ای و ملی، مورد مداقه قرار داده است. سیاست ایجاد و توسعه شهرهای جدید، مولفه ای از سیاست شهرنشینی است و بر این اساس، سیر تحول مذکور، شامل دوره های برنامه ریزی شهری سراسری در چین است که کلانشهر شانگهای و منطقه کلانشهری شانگهای به ترتیب در مقاطع زمانی 1946، 1958، 1960، 1972، 1983، 1986، 2001، 2006 و 2010 م. و با اهتمام نسبت به تمرکززدایی و کاهش نابرابری های منطقه ای دنبال نموده است (Shi and Chen, 2015; Tan, 2010). این مسیر در عین حال، گویای حرکت از پاسخ به چالش های جمعیتی منتج از افزایش فزاینده شهرنشینی به سمت تعدیل مسائل زیست محیطی، توجه به حساسیت های اکولوژیکی و توسعه شهری پایدار در کشور چین است.
در دنیای بیش از پیش جهانی و متصل امروز، بیش از نیمی از مردم در شهرها زندگی می کنند. این میزان در قرن اخیر از 30 درصد در دهه 1950 م.، به بیش از دو برابر افزایش خواهد یافت به نحوی که پیش بینی می شود که تا افق 2050، شهرها حدود 70 درصد از جمعیت جهان را در خود جای دهند. این در حالی است که مقصد و محل این شهرنشینی فزاینده، که بالغ بر 2.5 میلیارد ساکن شهری است، عمدتا شهرهای کشورهای در حال توسعه خواهند بود (Arbab, 2018; UN DESA, 2015). چین از جمله کشورهایی است که از هنگام اجرای اصلاحات اقتصادی و اعمال سیاست درهای باز3 در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 م.، یکی از سریع ترین رشدهای اقتصادی دنیا را داشته است، کشوری که در حال حاضر دومین اقتصاد بزرگ دنیا را پس از ایالات متحده در اختیار دارد و بزرگترین صادر کننده و دومین وارد کننده کالا در جهان است. در همین حال، این کشور با چالش های بزرگی در روند شهرنشینی و شهرگرایی نیز روبرو است که ریشه در رشد روزافزون جمعیت، تراکم بالای جمعیت و رشد سریع شهرنشینی دارند. آخرین جمعیت برآورد شده چین در سال 2018، حدودا معادل 1.4 میلیارد نفر در ناحیه جغرافیایی به وسعت 9.6 میلیون کیلومتر مربع است. از سال 1978 تا 2006 م. و در بازه ای حدودا 30 ساله، میزان جمعیت شهرنشین در چین از 18 درصد به حدود 2.5 برابر یعنی 44 درصد افزایش یافته که همراه با انتقال جمعیتی بالغ بر 400 میلیون نفر به شهرها بوده است. این در حالی است که برآوردهای فعلی حاکی از مهاجرت جمعیتی بالغ بر 500 میلیون نفر طی 30 سال آینده به شهرهای چین است که متعاقبا نرخ شهرنشینی این کشور را به بیش از 70 درصد افزایش خواهد داد (Xue, Wang, and Tsai, 2013).
چین دارای فرهنگی طولانی و غنی است که الگوی شهری خاص خود را شکل داده است. الگوی شهری سنتی در چین، شهر دیواری4 است که برنامه ریزی آن، قواعد و استاندارد های خاصی را دنبال می کرد. شاید نخستین قاعده برنامه ریزی در این کشور به سلسله ژو5 در هزار سال قبل از میلاد بازگردد، زمانی که رسما قوانین برنامه ریزی شهری ثبت گردید (Wu, 2015). این کشور طی چند دهه اخیر دستخوش تحولات بزرگ مقیاس شهری و گسترش سریع شهری بوده است (Yin, Liu, and Wang, 2018). در حوزه شهرنشینی، مسائل متعددی پیش روی چین قرار دارد. کمبود مسکن، بزرگ ترین چالش شهری این کشور است. هر ساله، میلیون ها نفر از روستاها به نقاط شهری مهاجرت می کنند و متعاقبا تامین مسکن قابل استطاعت برای آن ها، یکی از مشکلات مهم دولت است. مشکلات ترافیکی، دیگر مسئله مهم در این کشور است که به دنبال مدرنیزاسیون و افزایش خودروهای شخصی و از طرف دیگر، کمبود حمل و نقل عمومی پدیدار شده اند. مسئله بعدی، کمبود زمین است. رشد شهرنشینی و صنعتی شدن، با کاهش مستمر زمین های زراعی چین همراه بوده است. این در حالی است که بخش وسیعی از مناطق این کشور توسط کوه ها و بیابان های سنگی و مراتع خشک پوشانده شده که عملا برای کشاورزی نامناسب اند (بصیرت، 1395).
در این میان، راهبردها و جهت گیری های اخير، حاکي از عزم راسخ این کشور براي توسعه متعادل تر است. قاعده مند شدن شهرها و نواحی جدید نیز از جمله موارد مورد تصریح در این خصوص است. در حال حاضر شهرنشینی و تحولات شهری این کشور در نتیجه مجموعه ای از سیاست ها و جریان های تمرکززدایی6، بازاری شدن7 و جهانی شدن8 به واسطه میراث نظام های نهادی و در بستر سرعت سریع توسعه همراه با مواجهه با مشکلات مختلف در حال شکل گیری است. در این میان، واقعیات شهرها، مدیریت و نحوه اداره و پاسخ دهی موثر و کارآمد آن ها به نیازهای فزاینده جمعیت شهری، نقش به سزایی را دارا هستند (UNDP, 2013; Liu et al. 2014; Yin, Liu, and Wang, 2018). تصویر 1، روند رشد جمعیت در 5 کلانشهر چین را نشان می دهد. تا افق 2025 م.، کلانشهرهای شانگهای، پکن، گوانگژو، شنژن و چونگ کینگ در مجموع جمعیتی بالغ بر 85 میلیون نفر را در خود جای خواهند داد. این در حالی است که اگر این شهرها در قالب مناطق کلانشهری خود مورد توجه قرار گیرند، ابعاد موضوع بسیار وسیع تر خواهد بود.
تصویر 1: روند رشد جمعیت در پرجمعیت ترین کلانشهرهای چین (2025-1990 م.)
(UNDP, 2013)
2- روش تحقیق
بر این اساس، پژوهش حاضر در جایگاه یک مقاله مروری، تجارب ایجاد و توسعه شهرهای جدید را از منظر ماهیت برنامه ریزی و هدفگذاری در عرصه راهبردی و متعاقبا میزان تحقق پذیری و موفقیت در عرصه عمل، به صورت ساختاریافته و در قالب مقایسه نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در چین با تمرکز بر منطقه کلانشهری شانگهای، مورد مداقه قرار می دهد. ارزش افزوده این مرور جامع و متعاقبا محتوای منتج از آن در این مقیاس، دلالت ها، تفسیر و استفاده از یافته ها، سنتز آن ها و هم چنین نمایش شواهد در سطحی فراگیر است که به کشف نواحی مورد نیاز برای انجام تحقیقات بیشتر منجر خواهد شد که خود مولفه ای کلیدی برای خلق و کاربست چارچوب های نظری و مدل های مفهومی است (Snyder, 2019; Van Wee and Banister, 2016).
روش اصلی تحقیق، مرور پژوهش های مرتبط و شناسایی شده است که در اینجا به جای فراهم کردن پایه ای برای خود محقق، نقطه شروع خوبی را برای همه علاقمندان به یک حوزه به خصوص، برنامه ریزی و توسعه شهرهای جدید در معنای عام و نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در در معنای خاص، فراهم می سازد (Pare and Kitsiou, 2016). تکمیل کننده این مسیر، پژوهش موردی برای امکان سنجی چرایی و چگونگی در زمینه و صورت واقعی، منطقه کلانشهری شانگهای، می باشد (Yin, 2003). این چنین، نخست به ماهیت شهرهای جدید در چین پرداخته می شود. سپس، ایجاد و توسعه نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در چین، با تمرکز بر منطقه کلانشهری شانگهای، مورد توجه قرار می گیرد. متعاقبا، نسل های قدیم و جدید از منظر اهداف، الگوها و نقش ها، نقاط قوت و ضعف، مسائل و چالش ها و نیز ارتباط با ابعاد آمایش سرزمین، اسناد، طرح ها، برنامه ها و استراتژی های محلی، منطقه ای و ملی، مورد مقایسه و بحث قرار می گیرند. به این ترتیب و همانطورکه در مقدمه نیز تبیین گشت، چرایی و چگونگی کارآمدی سیاست ایجاد و توسعه شهرهای جدید به واسطه تحلیل و مقایسه جایگاه، انتظارات، مسائل و پاسخ های گذشته و کنونی هدفگذاری شده است، رهیافتی که می تواند با لحاظ اشتراکات شکلی و محتوایی و افتراقات زمینه ای و اختصاصی در سایر کشورها، از جمله ایران، مورد کاربست قرار گیرد. این چنین، بخش پایانی مقاله ضمن بحث و نتیجه گیری در قالب مقایسه ابعاد و ویژگی های نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در منطقه کلانشهری شانگهای، توصیه های سیاستی در خصوص برنامه ریزی برای ایجاد و توسعه نسل دوم شهرهای جدید در ایران را نیز در پی دارد.
3- ماهیت شهرهای جدید در چین
مفهوم شهر جدید به طور گسترده ای با روش ها و اهداف توسعه و ساخت و ساز شهری متفاوت است. در بریتانیا، شهر جدید به عنوان یک جامعه شهری جدید مطابق با قانون ساخت و ساز شهر جدید تعریف شده است. در فرانسه، شهر جدید به مناطق بزرگ مسکونی حومه های درونی و شهرهای اقماری نواحی حاشیه ای اشاره دارد. در ژاپن، یک شهر جدید عمدتا به شهرهای جدید اقماری و شهرهای اصلی کسب و کار در اطراف شهر مرکزی ارجاع دارد. شهرهای جدید ایالات متحده شامل تمامی مناطق شهری تازه تاسیس شده، شهرهای دوباره ساخته شده یا شهرهای اقماری در اطراف شهرهای بزرگ و یا بر اساس شهر اصلی می باشند. بنابراین، به طور کلی، تمام شهرها و شهرک هایی که اخیرا ساخته شده اند، می توانند یک شهر جدید نامیده شوند. در یک معنای محدود، شهر جدید به طور اختصاصی به شهرهایی در حومه های شهرهای بزرگ اشاره دارد که اخیرا و به منظور پراکنده ساختن یا جذب کردن جمعیت شهر مرکزی و نیز انجام بخشی از عملکرد شهرهای مرکزی، در عین حال که یک شهر نسبتا مستقل هستند، برنامه ریزی شده و توسعه یافته اند (Shi and Chen, 2015).
درچین، اصطلاح شهر جدید بسیار کلی و عمومی مورد استفاده قرار می گیرد و می تواند هم زمان به سکونتگاه های جدید یا پروژه های بازآفرینی شهری اشاره کند. از لحاظ کاربری زمین، یک شهر جدید در چین می تواند به دلیل مقیاس وسیع آن، صرفا پروژه مسکونی باشد. همچنین می تواند به یک مرکز مالی جدید، یک شهر لبه ای مشتمل بر ساختمان های اداری خوشه ای یا یک پردیس طراحی شده دانشگاهی اطلاق گردد. از لحاظ موقعیت، شهر جدید شامل توسعه یک منطقه تجاری در مجاورت یک منطقه ساخته شده از شهر است. نمونه هایی از این شهرهای جدید شامل شهر جدید رودخانه پرل یا مروارید9 در گوانگژو، ناحیه یا محله جدید ژنگدونگ10 از ژنگژو، یا شهر جدید هگسی11 از نانجینگ می باشد. این شهرها شبیه به کنری وورف12 در لندن یا لادفانس13 در پاریس هستند که به طور معمول به عنوان شهر جدید شناخته نمی شوند. دیگر انواع شهرهای جدید مانند ییژوانگ14 از پکن یا سانگژیانگ15 در شانگهای، در فاصله ای از منطقه مرکزی واقع شده و به معنای واقعی کلمه، شهرهای جدید مستقل هستند. این شهرهای جدید بزرگ، مناطق صرفا مسکونی نبوده، بلکه شامل ترکیبی از توسعه های مسکونی، صنعتی و اداری هستند. بر این اساس، شهر جدید چینی، متنوع و متفاوت از شهرهای جدید و شناخته شده پساجنگ در بریتانیا است، مبنی بر اینکه به عنوان یک قطب رشد16 در منطقه شهری و در مقابل جذابیت های شهر مرکزی ساخته می شود. هم چنین، شهرهای جدید بازتاب دهنده رویکرد توسعه برنامه ریزی شده و رسمی در مقابل تحولات بدون برنامه و غیر رسمی در حومه های چینی هستند. این در حالی است که در چین، شهر جدید در واقع یک پلتفرم سرمایه گذاری و تامین مالی17 است. برنامه ریزی نقش فعالی در فرآیند خلق مفاهیم توسعه جدید ایفا می کند، در حالی که ایجاد و بهره برداری از یک شهر جدید متکی بر یک پلتفرم سرمایه گذاری و تامین مالی به منظور افزایش سرمایه در زمینه تضمین زمین است (Wu, 2015). جدول 1، تلقی های متفاوت و متنوع از شهر جدید در چین را در قالب مفاهیم شهر جدید، شهر جدید اقماری و منطقه جدید شهری نشان می دهد. بر این اساس و همانطورکه به تفصیل تبیین خواهد شد، سیر تحول ساخت و توسعه شهرهای جدید در چین در چارچوب نسل های قدیم و جدید، در بستر مفاهیم شهر جدید اقماری و شهر جدید، متبلور شده و متمایز می شود.
جدول 1: مفاهیم شهر جدید، شهر جدید اقماری و منطقه جدید شهری در چین
| شهر جدید اقماری | منطقه جدید شهری | شهر جدید |
مفهوم | جوامع شهری جدید یا شهرک های صنعتی | یک شهر نسبتا مستقل که عمدتا صنعتی و از نظر عملکردی متنوع است و دارای یک مرکز خوشه بندی جدید و قطب رشد اقتصادی پیرامونی در فرآیند گسترش و توسعه است. | یک شهر نسبتا مستقل واقع در حومه های شهرهای بزرگ که اخیرا با هدف پراکنده ساختن جمعیت و به عهده گرفتن بخشی از عملکردهای شهر مرکزی، برنامه ریزی شده و توسعه یافته است. |
مشخصه | مقیاس کوچک، سطح اداری پایین و ساختار نسبتا منفرد صنعتی | مقیاس بزرگتر، سطح اداری بالاتر، ساختار صنعتی متنوع، یکپارچگی میان صنعت و شهر | بیشتر وابسته به شهر درونی، مقیاس و سطح اداری متوسط |
نمونه | شهر جدید کائولو18 (منطقه جدید پودونگ)، شهر جدید سیجینگ19 (منطقه سانگژیانگ)، شهر جدید پوجیانگ20 (منطقه مینهانگ) و... | منطقه جدید پودونگ21 (شانگهای)، منطقه جدید بینهای22 (تیانجین) ، منطقه جدید شیان-شیانیانگ23 (شاآنشی) و... | شهر جدید سانگژیانگ، شهر جدید نانکیائو24، شهر جدید کینگپو25 و... |
(Shi and Chen, 2015)
4- ایجاد و توسعه نسل قدیم شهرهای جدید در چین
ایجاد و توسعه شهرهای جدید در چین را باید در چارچوب ملاحظات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی و متعاقبا سیاست های ملی و منطقه ای وسیع تری که برنامه توزیع مجدد جمعیت را با ساخت و ساز و یکپارچگی نقش های مناطق کلانشهری ترکیب می کند، مورد توجه قرار داد (مدرس و دیگران، 1384). بر این اساس، شهرهای جدید در دوره سوسیالیسم چین به عنوان شهرهای اقماری26 با ماهیت صنعتی و به واسطه اعمال سیاست از بالا به پایین معرفی شدند (Wu, 2015). این شهرهای اقماری که اساسا شهرهایی صنعتی یا مبتنی بر صنعت در شانگهای بودند، با نسل نخست شهرهای اقماری در انگلستان که عمدتا برای حل مشکل مسکن بودند، متفاوت هستند (Shi and Chen, 2015). آن ها که نخست در شانگهای و پکن عملیاتی شدند، نتیجه مستقیم تقلید چین از مدل صنعتی اتحاد جماهیر شوروی بودند که بر تمرکز گره گونه تعداد زیادی از کارخانه های تولیدی تاکید داشت (Fung, 1981; Tan, 2010).
در شانگهای، شهرهای جدید در برنامه کلانشهری سال 1948 م. در دوره جمهوری چین (49-1912 م.) و پس از جنگ دوم چین و ژاپن (45-1937 م.) مطرح شدند که در چارچوب اولین تلاش ها برای توسعه حاشیه شانگهای بودند. بنابراین، به منظور پاسخگویی به رشد سریع شهری و احیای بزرگترین مرکز بین المللی مالی در شرق دور، دولت ملی برنامه جامعی را برای توسعه چندین شهر جدید در پیرامون این شهر که هریک ظرفیت 6/1 تا 8/1 میلیون نفر داشته باشند تهیه نمود. درنتیجه، ده منطقه صنعتی تخصصی در حاشیه شهر اصلی ساخته شدند و به دنبال آن، 9 پروژه مسکونی در قالب روستاهای کارگری ایجاد گردید. این استراتژی توسعه حومه ای مبتنی بر مدل تک مرکزی27، صرفه جویی در تامین خدمات عمومی را هدفگذاری می کرد. ده سال بعد، در سال 1956، زمانی که شانگهای به عنوان بزرگترین پایگاه صنعتی در چین شناخته شد، شهرداری، توسعه چندین شهر اقماری را برای میزبانی توسعه وسیع صنعتی پیشنهاد نمود. این مقطع زمانی تا حدی با تغییر سیاست های ملی شهری از مدل اتحاد جماهیر شوروی به سمت تاکید بر عدم تمرکز جمعیت و صنایع با توجه شهرهای کوچک و متوسط همراه بود. ده روستای مجاور استان های جیانگسو28 و ژجیانگ29 تحت اداره شهر قرار گرفتند. بعد از آن، قدرت اداره رسمی در سرتاسر مناطق داخلی به شهرداری تفویض گردید و این چنین، طرح کلی برای ساخت پنج شهر اقماری صنعتی در یک بازه 15 ساله آغاز گردید (Shen, 2011).
در سال 1958، طرح جامع شانگهای پیشنهاد مذکور را دنبال نمود و ایجاد پنج شهر جدید اقماری (مینهانگ30، ووجینگ31، آنتیگ32، سانگژیانگ و جیادینگ33) را تثبیت کرد. در دهه 1970 م.، صنایع پتروشیمی بزرگ در جینشان (جینشانوی)34 واقع در جنوب شانگهای و صنایع آهن و فولاد در بائوشان35 واقع در شمال این شهر توسعه یافتند (Wu, 2015). به این ترتیب، برنامه ریزی و توسعه نمونه های بعدی از شهرهای جدید آغاز گردید که با هدف ایجاد دو پروژه صنعتی بزرگ مقیاس مورد توجه قرار گرفتند (Shen, 2011). برای حمایت از شرکت های بزرگ دولتی و بهره گیری از توسعه های جدید، شانگهای دو شهر جدید را برای این مکان ها برنامه ریزی کرد و متعاقبا طرح جامع 1980 م. شانگهای، یک سیستم شهری و دو کریدور رشد36 ویژه را تعریف نمود. کردیور شمالی در امتداد رودخانه های ووسانگ و یانگ تسه به سمت شهر جدید در بائوشان (ووسانگ) و کریدور جنوبی به سمت ووجینگ، مینهانگ و نهایتا شهر جدید جینشان در جنوب توسعه می یافتند (Wu, 2015). در اواخر دهه 1980 م.، دو شهر جدید مذکور تا حدودی توسعه یافته و به تدریج و با احداث مسکن و سایر امکانات مسکونی، نیمی از کارگران در آن ها مستقر شدند (Shen, 2011).
تصویر 2 و جدول 2 موقعیت و مشخصات 7 شهر جدید اقماری (نسل قدیم) در شانگهای را نشان می دهند. پیش فرض فاصله 20 الی 70 کیلومتری شهرهای جدید اقماری نسبت به شهر مرکزی (شانگهای) از سوی برنامه ریزان این بود که مطمئنا این فاصله مانع از جذب آن ها و همینطور مشکل گسترش شدید ساخت و ساز تحت تاثیر شهرهای بزرگ گردد. در عین حال این فاصله، مزیت های متقابل اختصاصی در تولید صنعتی و دیگر روابط و وابستگی های عملکردی را نیز حفظ می کرد (Fung, 1981). شایان ذکر است که تا این مقطع زمانی، توسعه شهرهای اقماری عمدتا با سرمایه گذاری دولت در صنایع و مسکن دولتی37 انجام می گشت (Wu, 2015).
جدول 2: مشخصات شهرهای جدید اقماری (نسل قدیم) در منطقه کلانشهری شانگهای (1990 م.)
نام شهر | صنایع عمده | فاصله از مرکز (کیلومتر) | مساحت (کیلومتر مربع) | جمعیت (10 هزار نفر) | ارزش صنعتی | آغاز ساخت | |||||||||
موجود | برنامه ریزی شده | موجود | برنامه ریزی شده | کارگر (10هزار نفر) | تولیدصنعتی (میلیارد دلار) | ||||||||||
کل | 95.4 | 294.1 | 65.1 | 210 | 44.7 | 4.1 | - | ||||||||
مینهانگ | ماشین آلات | 31 | 20.7 | 60 | 10.7 | 50 | 10.3 | 0.32 | 1958 | ||||||
ووجینگ | شیمیایی | 25 | 2.5 | 1958 | |||||||||||
جیادینگ | علوم و تحقیقات | 33 | 7.6 | 21.4 | 7 | 25 | 5.6 | 0.29 | 1960 | ||||||
آنتینگ | اتومبیل | 33 | 5 | 16.7 | 2.7 | 15 | 2 | 0.72 | 1959 | ||||||
سانگژیانگ | ابزار ماشینی | 40 | 7.3 | 20 | 8.2 | 25 | 3.8 | 0.11 | 1960 | ||||||
جینشان | پتروشیمی | 72 | 10 | 71 | 10 | 45 | 6.1 | 0.60 | 1972 | ||||||
بائوشان | آهن و فولاد | 18 | 44.8 | 105 | 24 | 50 | 16.9 | 2.1 | 1983 |
(Atash and Wang, 1990; Haixiao, 2006; Wu, 2013)
تصویر 2: موقعیت شهرهای جدید اقماری (نسل قدیم) در منطقه کلانشهری شانگهای
(Atash and Wang, 1990)
به طور مشابه، در دهه 1950 م. یک مجتمع صنعتی در حومه پکن برنامه ریزی شده بود که بعدها به شهرهای اقماری صنعتی تبدیل گردید. این شهرهای اقماری که از شهر اصلی خیلی دور نبودند، به عنوان خوشه های پراکنده38 یا خوشه های حاشیه ای39 شناخته می شدند، بدین معنا که توسعه های جدید در موقعیت های خاصی خوشه بندی شده اما این خوشه ها در سراسر منطقه شهری پراکنده می شدند. در سال 1990 م.، طرح جامع پکن ده خوشه در منطقه شهری خود مشخص کرد که در واقع شهرهای اقماری بودند. با این حال، به جز شرکت های بزرگ دولتی که توانایی توسعه زیرساخت های خود را در حومه داشتند، فقدان مکانیزم های مالی به این معنا بود که شهرهای چینی نسبتا فشرده بوده و نمی توانستند پراکنده رویی شهری وسیع مقیاس را ببینند. اقدامات برنامه ریزی برای این شهرها در این دوران کاملا محدود بود، زیرا برنامه ریزی عملا در طی انقلاب فرهنگی 76-1966 م. رها گردید. متعاقبا در دوره پس از اصلاحات اقتصادی نیز برنامه ریزی توسعه های جدید در حومه ها تا زمان معرفی بازار زمین محدودیت داشت (Wu, 2015).
موفقیت شهرهای جدید اقماری شانگهای را باید در شرایط زمینه ای اهداف خود یعنی افزایش شمار فعالیت های اقتصادی در منطقه کلانشهری و هم زمان، تمرکززدایی از جمعیت و فعالیت از شهر مرکزی درگیر ازدحام به شهرهای اقماری، مورد ارزیابی قرار داد. بر این اساس، این نسل از شهرهای جدید در چین، نقش به سزایی را در افزایش فعالیت های اقتصادی و تمرکززدایی از آن ها در منطقه کلانشهری ایفا نمودند. در مقابل اما حقیقت این است که آن ها در خصوص هدف دیگر یعنی پراکنده ساختن جمعیت شهر مرکزی، تقریبا ناکام بودند. یکی از علل اصلی این عدم موفقیت، عدم تکامل آن ها مبنی بر فقدان مسکن و خدمات عمومی کافی و متعاقبا عدم توانایی در جذب شمار بالایی از جمعیت ساکن یا خواهان سکونت در شانگهای بود. نبود سیستم حمل و نقل عمومی متناسب میان شهر مرکزی و شهرهای اقماری و هم چنین نبود فرصت های شغلی کافی از جمله علل اصلی دیگر این ناکامی بودند. چالش های دیگری چون فقدان دسترسی به برخی از کالاهای حیاتی یا فرصت های آموزشی متعدد و متنوع از دیگر موارد قابل توجه در این زمینه هستند که خود تابعی از علل مذکور بودند (Atash and Wang, 1990).
5-ساخت و توسعه نسل جدید شهرهای جدید در چین
از اواخر دهه 1990 م.، استراتژی ایجاد نواحی توسعه اقتصادی و فناوری40 با چالش های ورود چین به سازمان تجارت جهانی، تشدید رقابت بین شهری و تغییر مقیاس دولت به منظور تقویت کنترل مرکزی، مواجه شده است. بر این اساس، استراتژی ساخت شهرهای جدید شامل سه ملاحضه ویژه بازسازی شانگهای به عنوان یک کلانشهر جهانی و به منظور پاسخ به رقابت منطقه ای، اتخاذ توسعه زمین به عنوان محرکی برای رشد اقتصادی و نهایتا ارتقاء توسعه فشرده به عنوان پاسخی به کنترل زمین تقویت شده، می باشد (Shen and Wu, 2017). بر این اساس، توسعه شهرهای جدید به عنوان یک استراتژی توسعه شهری کلیدی، مجددا در آغاز قرن بیستم میلادی پدیدار گشت. این چنین، در دوره ای که شهرهای چینی، حومه نشینی شتاب زده ای را تجربه کردند، تغییرات عمده ای در برنامه ریزی شهرهای جدید شروع شد (Wu, 2015). شهرهای جدید این دوره، نه تنها شامل گونه سنتی شهرهای اقماری توسعه یافته در شهرهای بسیار بزرگ نظیر شانگهای است، بلکه تولیدات فضایی جدید شهری تحت نام هایی چون منطقه جدید41، ناحیه یا محله جدید42، شهرک دانشگاهی43 یا اکوشهر44 را نیز در بر می گیرد (Li and Chiu, 2017).
شانگهای به عنوان بزرگترین کلانشهر چین با منطقه اداری به مساحت 6430 کیلومتر مربع، تا سال 2000 همچنان متراکم و فشرده باقی ماند. بیشتر تحولات حومه شهری تحت سلطه صنعت قرار داشت و حومه ها، هم چنان تصویری دور و متروک را ارائه می کردند. تا سال 2000، مناطق مرکزی که فقط 5 درصد (حدود 300 کیلومتر مربع) از کل منطقه اداری را تشکیل می دادند، 42 درصد (حدود 7 میلیون نفر) از کل جمعیت (5/16 میلیون نفر) را در خود جای می دادند. در حالی که میانگین تراکم جمعیت برای کل شانگهای به 2.6 هزار نفر در هر کیلومتر مربع افزایش یافته بود، چهار منطقه اصلی این شهر (هوانگ پو45، جینجان46، لوان47 و هنگ کو48) با تراکمی بالغ بر 35 هزار نفر در هر کیلومتر مربع، ازدحامی انبوه را به نمایش می گذاشتند. در همین زمان، تراکم جمعیتی در مناطق حومه ای بیرونی کمتر از 2 هزار نفر در کیلومتر مربع بود (Shen, 2011).
بر این اساس، طرح جامع شانگهای (2020-1999م.) مبتنی بر مفهوم ساختار باز چندمرکزی49، ایده های جدیدی را برای ساختن یک سیستم شهری متشکل از شهر داخلی، شهرهای جدید، شهرک های مرکزی و شهرک های معمولی50 ارائه کرد (Shi and Chen, 2015). طبق این برنامه، سیستم شهری چهار سطح شامل شهر مرکزی شانگهای با جمعیت 8 میلیون نفر، 11-9 شهر جدید با جمعیت 200 الی 400 هزار نفر، 22 شهرک مرکزی با جمعیت 50 هزار نفر و نهایتا 88 شهرک تجاری با جمعیت 20 الی 30 هزار نفر را شامل می شد (Wu, 2015). ساخت و توسعه این شهرها عمدتا روی شهرهای با زیرساخت موجود دنبال گردید و این چنین، تثبیت شهرهای اقماری در قالب شهرهای جدید بزرگ تر در حومه ها پیشنهاد شد. هدف این شهرهای جدید، میزبانی هم زمان فعالیت های صنعتی و مسکونی و تدارک خدمات عمومی بهتر بود. این چنین، انتظار می رفت که به شهرهای کم و بیش مستقل تبدیل شوند (Henriot, 2017; Wu, 2015).
طرح مذکور، آماده شد تا منطقه کلانشهری شانگهای را به «ساختاری چندمحور، چندلایه و چندهسته ای»51 تبدیل کند (Shen and Wu, 2017). چندمحور بودن به معنای تمرکز توسعه جدید در طول سه شریان اصلی حمل و نقل، محور شانگهای-نانجینگ، محور شانگهای-هانگژو و محور کناره رودخانه-ساحل بود. چندلایه بودن به مفهوم ایجاد یک سیستم شهری پنج سطحی شامل یک شهر مرکزی، شهرهای جدید، شهرک های مرکزی، روستاهای مرکزی و روستاها بود. در نهایت، چندهسته ای بودن به شهر مرکزی و چندین شهر جدید در حومه اشاره داشت. این ساختار فضایی همانطورکه اشاره شد، بر بازنگری در مورد نقش استراتژیک شهرهای حومه ای و مناطق حاشیه ای شانگهای دلالت داشت که در دهه 1950 م. پیشنهاد گردید. با این وجود، تفاوت و تمایزاتی نیز به چشم می خورد. دور تازه توسعه حومه، بازسازی شانگهای به عنوان یک شهر جهانی، استفاده از توسعه مسکونی به عنوان محرکی برای رشد اقتصادی و نهایتا متمرکز نمودن توسعه در شهرهای جدید حومه ای به منظور مدیریت توسعه و جلوگیری از پراکنده رویی، هدفگذاری می کرد (Shen, 2011).
با چنین رویکردی، یک پروژه آزمایشی موسوم به یک شهر و نه شهرک52 در بازه 2005-2001 م. آغاز به کار کرد که به سکوی پرشی برای شانگهای جهت رسیدن به مقام شهر جهانی تبدیل شد. در عین حال، هدف این پروژه، ارتقاء اثر نیروی ضد مغناطیسی53 حومه مبنی بر قابلیت جذب بسیار بالای شهر داخلی یا مرکزی یعنی شانگهای بود که از گذار از مدل شهر مرکزی به مدل شهر چندمرکزی نشات می گرفت (Hartog, 2009; Shen and Wu, 2017). این چشم انداز از آنجا اتخاذ گردید که بر خلاف چشم انداز حومه گرایی در مناطق کلانشهری در امریکا که رشد حومه شهری منجر به یک ساختار فضایی چندمرکزی54 شده بود، حومه گرایی در چین هنوز در مرحله اولیه توسعه با حومه هایی تحت تسلط شهرهای مرکزی قرار داشت (Zhou and Ma, 2000).
این چنین، یک شهر و نه شهرک در قانونی با عنوان «درباره پروژه های پیشگام ارتقاء توسعه شهری در حومه منطقه کلانشهری شانگهای»55 در سال 2001 م. اعلام گشت که مرتبط با یازدهمین برنامه اقتصادی پنج ساله شانگهای (2010-2006) بود و یک سیستم شهری سلسله مراتبی را با تاکید بر توسعه شهرهای جدید پیشنهاد می کرد. متعاقبا، 140 شهرک کوچک نیز در حومه شانگهای توسط دولت های محلی پیشنهاد شدند تا به بخشی از برنامه شهرهای جدید تبدیل شوند (Chen, Wang, and Kundu, 2009). برخی معتقد بودند که اگر بخواهیم دلتای رود یانگ تسه را رهبری کنیم، در رقابت های بین المللی شرکت کنیم و به یک شهر جهانی تبدیل شویم، به هیچ عنوان نباید از توسعه سالم مناطق حومه ای غافل شده و این چنین، حومه باید به جای کمربند عبور و مرور به مقری پرجنب و جوش تبدیل گردد. در این فرآیند، یک شهر و نه شهرک در مسیر انتظارات کاهش تنش ها از شهر مرکزی (شانگهای) گام برداشته، به صورت مستقل در موقعیت های خود عمل می کنند و آرزوی کسب رتبه شهر جهانی را محقق خواهند نمود (Xue and Zhou, 2007).
برجسته ترین ویژگی این طرح این بوده که با هدف ارتقاء یک تصویر جهانشهری و بین المللی56 در ارتباط با کلانشهر شانگهای، شهرهای جدید به سبک های متمایز غربی ساخته شوند. این چنین، سانگژیانگ به عنوان یک شهر بر اساس سبک انگلیسی و نه شهر دیگر شامل آنتینگ در جیادینگ با سبک آلمانی، لودیان57 در بائوشان با سبک سوئدی، ژوجیاجیلئو58 در کینگپو با سبک چینی، فنگجینگ59 در جینشان با سبک امریکای شمالی، پوجیانگ60 در مینهانگ با سبک ایتالیایی، گائوکیائو61 در پودونگ با سبک هلندی، ژوپو62 در نانهوی با سبک اروپایی-امریکایی، فنگچنگ63 در فنگژیان با سبک اسپانیایی و بوژن64 در چونگمینگ با سبک اروپایی- امریکایی هدفگذاری شدند (Shi and Chen, 2015; Xue and Zhou, 2007; Wu, 2015). چینی ها به هنر کپی کردن شهرت دارند، اما در عین حال این تقلید را با اولویت ها و زمینه خود نیز تطبیق داده اند (Hartog, 2009). جدول 3 مشخصات شهرهای جدید پروژه آزمایشی یک شهر و نه شهرک را ارائه می کند.
جدول 3: مشخصات شهرهای جدید (نسل جدید)
پروژه یک شهر نه شهرک در منطقه کلانشهری شانگهای
نام شهر | ناحیه | اهداف توسعه | جمعیت برنامه ریزی شده | مساحت (کیلومترمربع) | فاصله (کیومتر) | سبک |
سانگژیانگ | سانگژیانگ | تحقیق و آموزش | 500 هزارنفر | 21 | 34 | انگلیسی |
آنتینگ | جیادینگ | صنایع خودرو | 50 هزارنفر | 68 | 28 | آلمانی |
لودیان | باوشان | گردشگری و سکونت | 30 هزارنفر | 12 | 21 | اسکاندیناویایی |
ژوجیاجیائو | کینگپو | گردشگری | 2 هزار نفر | 9 | 44 | چینی (شهر آبی) |
فنگجینگ | جینشان | تجارت | 40 هزارنفر | 14 | 58 | کانادایی |
پوجیانگ | مینهانگ | سکونت | 100 هزارنفر | 15 | 16 | ایتالیایی |
گائوکیائو | پودونگ | سکونت | 7 هزار نفر | 39 | 15 | هلندی |
ژوپو | نانهوی | - | 30 هزار نفر | - | 15 | اروپایی-امریکایی |
فنگچنگ | فنگژیان | تجارت و صادرات | 96 هزار نفر | 9 | 39 | اسپانیایی |
بوژن | چونگمینگ | - | - | - | - | اروپایی-امریکایی |
(Ranhagen, 2014; Xue and Zhou, 2007)
متعاقبا هسته اصلی اکثر این شهرهای جدید تکمیل شده، صدها هزار خانه و امکانات محقق شده و صدها هزار دیگر نیز در دست برنامه ریزی و ساخت قرار گرفتند. در عین حال، مسائلی چون جدایی گزینی اجتماعی، ناپیوستگی مناظر شهری و کمبود فضاهای عمومی مفید نیز وجود داشتند (Hartog, 2009). از بعد فیزیکی اما تا سال 2005 م.، سطح دستاوردها فوق العاده بود، به نحوی که در مجموع توسعه اراضی به مساحت 4100 هکتار شامل 7 میلیون متر مربع واحد مسکونی و بالغ بر 3 میلیون متر مربع امکانات و تسهیلات عمومی به پایان رسید. با محوریت این پروژه، توسعه شهری در حومه ها رونق یافت به نحوی که در اواخر 2004 م.، بیش از 600 کیلومتر مربع مناطق شهری وجود داشت و نرخ شهرنشینی در حومه به 58 درصد رسید. پروژه یک شهر و نه شهرک تا حد زیادی سطح برنامه ریزی و توسعه شهری را در حومه ها بهبود داد و تجربه ارزشمندی را برای توسعه حومه ای آتی فراهم نمود. بر این اساس، این پروژه، چارچوب اصلی سیاستگذاری برای اجرای برنامه عظیم کلانشهری شانگهای را تنظیم نمود (Shen, 2011). تصویر 3 موقعیت شهرهای جدید پروژه یک شهر و نه شهرک را نشان می دهد.
تصویر 3: موقعیت شهرهای جدید (نسل جدید)
پروژه یک شهر و نه شهرک در منطقه کلانشهری شانگهای