بررسی نقش مدیریت جهادی در توسعه کشورها مبتنی بر نهادهای جغرافیایی
محورهای موضوعی :
غلامرضا گودرزی
1
(دانشگاه امام صادق(ع)، تهران)
کلید واژه: واژگان کلیدی: مدیریت جهادی, نهاد, توسعه, دولت, مدیریت سیاسی فضا,
چکیده مقاله :
از آثار و ثمرات انقلاب اسلامی ایران، الگویی برای تحقق توسعه است که «مدیریت جهادی» نام دارد. مدیریت جهادی با درس¬هایی از «مدیریت اسلامی» و «علم مدیریت»، توان رساندن کشورهای در حال توسعه و عقب¬مانده را به توسعه¬ی مطلوب داراست؛ در پي پاسخ اين سوال که دقيقاً مديريت جهادي در تحقق توسعه چطور ايفاي نقش خواهد کرد و از چه مسيري ابواب توسعه را به روي کشورهاي توسعه نيافته يا کمتر توسعه يافته خواهد گشود؟ اين مقاله انجام شده است. فرض اصلي بر این است که مديريت جهادي براي اصلاح اصلي¬ترين نهادجغرافيايي يعني دولت، ورود و با اجتماعي کردن قدرت دولت، توسعه را محقق مي¬کند. هر کشوری که بخواهد از این مدل مدیریتی بهره گیرد باید به شرایط نهادی خود توجه کند و مدیریت سیاسی فضا در آن کشور به گونه¬ای انجام پذیرد که اصلی¬ترین نهاد مؤثر در توسعه یعنی دولت را سامان دهد و اصلاح کند. دولت در صورتی می¬تواند اهداف عالی و پایدار توسعه را محقق کند که قدرت خود را در سازماندهیِ صحیحی به بهترین شکل توزیع کند و با مدیریت جهادی می¬توان مديريت سياسي کشور را اصلاح کرد. با استفاده از منابع کتابخانه¬اي، از طريق روش توصيفي-تحليلي، «مدیریت جهادی» در میانه¬ی دو عنوان «مدیریت اسلامی» و «مدیریت سیاسی فضا» تعریف شده است. و نيز با روش تاريخي، تاثير مثبت مديريت جهادي دولةالنبي(ص) -دولت مردمي صدر اسلام- و اثرات منفي مردمي نبودن دولت مدرن در ايران در نيل به توسعه بررسي شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که این مدیریت فقط برای ایران و انقلاب اسلامی نبوده بلکه برای هر کشوری که بخواهد از آن برای نیل به توسعه استفاده کند، کاربرد دارد.
فصلنامه راهبرد توسعه/ سال هفدهم/ شماره 2 (پیاپی 66)/ تابستان 1400/ 209-178
Quarterly Journal of Development Strategy, 2021, Vol. 17, No.2 (66), 178-209
بررسی نقش مدیریت جهادی در توسعه
کشورها مبتنی بر نهادهای جغرافیایی
غلامرضا گودرزي1
الميرا رقيبي2
محمدهادي پوينده3
(تاريخ دريافت 21/6/99 ـ تاريخ تصويب 26/9/99)
نوع مقاله: علمی ترویجی
چکیده
از آثار و ثمرات انقلاب اسلامی ایران، الگویی برای تحقق توسعه است که «مدیریت جهادی» نام دارد. مدیریت جهادی با درسهایی از «مدیریت اسلامی» و «علم مدیریت»، توان رساندن کشورهای در حال توسعه و عقبمانده را به توسعهی مطلوب داراست؛ در پي پاسخ اين سوال که دقيقاً مديريت جهادي در تحقق توسعه چطور ايفاي نقش خواهد کرد و از چه مسيري ابواب توسعه را به روي کشورهاي توسعه نيافته يا کمتر توسعه يافته خواهد گشود؟ اين مقاله انجام شده است. فرض اصلي بر این است که مديريت جهادي براي اصلاح اصليترين نهادجغرافيايي يعني دولت، ورود و با اجتماعي کردن قدرت دولت، توسعه را محقق ميکند. هر کشوری که بخواهد از این مدل مدیریتی بهره گیرد باید به شرایط نهادی خود توجه کند و مدیریت سیاسی فضا در آن کشور به گونهای انجام پذیرد که اصلیترین نهاد مؤثر در توسعه یعنی دولت را سامان دهد و اصلاح کند. دولت در صورتی میتواند اهداف عالی و پایدار توسعه را محقق کند که قدرت خود را در سازماندهیِ صحیحی به بهترین شکل توزیع کند و با مدیریت جهادی میتوان مديريت سياسي کشور را اصلاح کرد. با استفاده از منابع کتابخانهاي، از طريق روش توصيفي-تحليلي، «مدیریت جهادی» در میانهی دو عنوان «مدیریت اسلامی» و «مدیریت سیاسی فضا» تعریف شده است. و نيز با روش تاريخي، تاثير مثبت مديريت جهادي دولةالنبي(ص) -دولت مردمي صدر اسلام- و اثرات منفي مردمي نبودن دولت مدرن در ايران در نيل به توسعه بررسي شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که این مدیریت فقط برای ایران و انقلاب اسلامی نبوده بلکه برای هر کشوری که بخواهد از آن برای نیل به توسعه استفاده کند، کاربرد دارد.
واژگان کلیدی: مدیریت جهادی، نهاد، توسعه، دولت، مدیریت سیاسی فضا
1ـ مقدمه
انقلاب اسلامی ایران، انقلابی مقدس بوده که با حفظ ویژگی برتر خود یعنی اتکّا به مردم توانسته چهار دهه از عمر خود را پشت سرگذارد. ثمرات پربرکت انقلاب اسلامي برای سایر ملل و مردم جهان، برای رهایی از استکبارِ معدودی از دول پرمدّعای غربی که در ادارهی سایر کشورها به هر شیوه دخالت کرده تا مانع توسعهی آنها شوند نیز شیرین بوده و باید انقلابیون در این زمینه و صدور آثار پرمنفعت انقلاب تلاش کنند. یکی از ثمرات انقلاب اسلامی، الگویی مدیریتی است که منتج به توسعهی مطلوب میشود. این الگو مدیریت جهادی نام دارد. این نوع مدیریت، بستهای کامل و جامع از معارف و درسهای درون دینی و بخشهای صحیح سایر علوم متدوال جهانی اعم از علوم مدیریتی و غیر آن را شامل میشود. از نمونههای بارز مدیریت جهادی در تاریخ انقلابی اسلامی، دفاع مقدّس و تشکیلات سپاه پاسداران بوده و به همین دلیل، عدهای از صاحبنظران مدیریت جهادی را فقط منحصر به ایران میدانند و توان بررسی آن را تنها در محدودهی سرزمینیِ ایران دارند.(حسنینیک و مختاریانپور،1397) البته که صحیح است یعنی این دو زمینه از بهترین نمونههای مدیریت جهادی میباشد ولی این نوع نگاه به مدیریت جهادی، پایین آوردن ارزش و سطح بالای قدرت و توان این الگوی مدیریتی در ادارهی امور کشورها و نیل به اهداف توسعهای را داراست. لازم به ذکر است که مدیریت جهادی یکی از ثمرات انقلاب اسلامی است و باید به گونهای تعریف شود که قابلیت صدور داشته باشد و برای سایر ملل و نحل نیز مژدهدهندهی توسعه باشد فلذا علاوه بر ايران، ساير کشورهاي توسعه نيافته يا کمتر توسعه يافته را ميتواند به توسعه مطلوب و مانا برساند. از این رو بر آن شدیم با توجه به علوم مرتبط و به روز، به بررسی این نوع مدیریت بپردازیم. مدیریت جهادی در درون خود بحثهایی از علوم جغرافیایی را در کنار عناوینی از علم اقتصاد و جامعهشناسی را شامل میشود و در ضمن از حدود و ثغور قوانین الهی اسلام نیز خارج نمیشود. در پاسخ به این پرسش که پس چطور برای کشورها و ملتهای غیر مسلمان میتواند کارایی داشته باشد؟ جواب این است که قوانین بینالمللی و حقوق بشر اسلام آن قدر جامعیت دارد که فقط درون دینی نبوده و برای خارج از امت اسلام نیز راهگشاست.(جوادی آملی،1396: آیات10-6سوره صف؛ 1397: آیات35-19 سوره معارج)4 بنابراین در میان بحثهایی از مدیریت اسلامی و جغرافیای سیاسی، الگوی مدیریت جهادی قابل تعریف است.
2- پيشينه تحقيق
نوروزي و يارقلي(1396) در صدد ارائه مدلي براي مديريت جهادي، به ويژگيهاي فردي و اجتماعي يک مدير جهادي در رابطه با اخلاق و حوزهي مسئوليتش پرداختهاند و در اين پژوهش، عملياتي شدن مديريت جهادي را در ويژگيهاي مدير جستجو کردهاند. با بررسي ويژگيهاي مدير جهادي از منظر قرآن و نهجالبلاغه و دانشمندان علم مديريت، ظهور مديريت جهادي را منوط به رعايت آن ويژگيها توسط مدير، عنوان کردهاند. در اين صورت مدير، يک مدير جهادي شده و مديريت جهادي به منصه ظهور ميرسد. حيدري تفرشي(1393) نيز به ابعاد و مولفههاي مديريت جهادي ميپردازد. مغايرت با سرمايهداري، تکاثر و شيوههاي تکنوکراتي را از ابعاد مديريت جهادي برميشمارد. مديريت جهادي را در بنيانهاي فکري، همچون مديريت اسلامي ميداند و به جهت اخلاقي و شرعي به استخراج مولفههاي آن از آيات و روايات ميپردازد. در پژوهشي ديگر، احمديان(1393) به مدلسازي مديريت جهادي از طريق «بعثت»، «جهاد» و «راه يابي» ميپردازد. از نظر احمديان، انگيزش به همراه انقلاب دروني که بعثت نام دارد ميتواند همراه جهاد-جهاد اکبر و جهاد اصغر- وارد مرحله راه يابي يعني کشف و بروز استعدادها و خلاقيتهاي بديع در حوزه مديريت شود؛ در اين صورت مديريت جهادي محقق مي شود. با استفاده از مستندات قرآني و روايي و نيز بيانات رهبر انقلاب به اين مدلسازي پرداخته شده است. در مقاله سلطاني(1393) چالشها و الزامات مديريت جهادي بررسي شده است. چالشهاي ساختاري و رفتاري و زمينهاي مديريت جهادي را حاصل از حاکميت ديوانسالاران بر نهادهاي انقلابي دانسته است. عناصر فيزيکي و غيرانساني سازمان(ساختار) و ارتباطات انساني و زنده سازمان(رفتار) و اوضاع محيطي سازمان (زمينه) را دچار آسيبهايي ديده است که در صورت حل آنها، نهادهاي انقلابي ديگر مشکلي به جهت اداره شدن جهادي ندارند. در اين پژوهش به امر نهادها در مديريت پرداخته شده است و تنگاهاي نهادي را سبب عقب ماندن حاکميت مديريت جهادي از توسعه دانسته است. با توجه به الزامات رويکردي، مديريتي، منابع انساني و ساختاري، تلاش شده تا دريچهاي به روي مديريت انقلابي و جهادي در سازمانهاي ج.ا.ا باز شود. عبدي و طاهري هشي(1394) به پردازش مفهوم مديريت جهادي در قرآن اقدام کردهاند. تحقق مديريت جهادي در جامعه اسلامي را در گرو تقرب مديران به خداي سبحان دانسته و ويژگيهاي مدير جهادي از نهج البلاغه استخراج شده است. در پژوهشي ديگر، منطقي(1395) به گامي در مديريت جهادي ميپردازد که مرتبط با تناسب سازمانهاي جامعه اسلامي با شرايط بومي و ديني است. از نظر اين تحقيق براي ظهور مديريت جهادي در جامعه اسلامي بايد سازمانهاي جهادي به جهت تحول نظام اداري ايجاد شوند تا ساختارهاي رفتاري و فرهنگي مديران، جهادي شود. نوري(1395) هم به اشتراکات و افتراقات مديران جهادي با مديريت رايج نظر مياندازد و تعيين هدف و برنامهريزي به علاوهي مسير تحقق هدف را در اين دو نوع مديريت، با کاوش نظرات قرآن از تفاسير کتاب الهي براي مشخص کردن ويژگيهاي مديران جهادي در نظر ميگيرد.
در اين پژوهشها و البته تحقيقات بسيار ديگر، به ابعاد، ويژگيها و شاخصههاي مديريت جهادي و مدير جهادي در منابع اسلامي يعني قرآن و روايات به ويژه مجموعه روايات امام علي(ع) در قالب کتاب نهج البلاغه پرداخته شده است. اما به الگوي مديريت جهادي پيامبر(ص) و توسعهي دولت ايشان نپرداختهاند. و نيز به مديريت جهادي به عنوان الگوي پيشرفت ايران نگريسته و آن را در دفاع مقدس و سازمانهاي جهادي در کنار نظام اداريِ پرچالش ايران مورد بررسي قرار دادهاند. تمامي اين تحقيقات لازم بوده اما از جهت ارتباط مديريت جهادي با ساير علوم مثلاً علوم جغرافيايي، مباحث پردامنه دولت، موضوعات گوناگون مديريت، پژوهشي مجزا صورت نگرفته است. الگوسازي مديريت جهادي براي صدور و قالبسازي آن براي توسعهي غيرايران در تحقيقات مربوط به مديريت جهادي مشاهده نميشود. در پژوشهاي مديريت جهادي صرفاً اشاراتي به ارتباط آن با مديريت اسلامي و مبحث نهاد شده است اما از کاوش دقيق اين ارتباط خبري نيست. به نظر رسيد بايد جايگاه مديريت جهادي در مسير نيل به توسعه در ارتباط با ساير علوم همچون علوم مديريتي- مديريت اسلامي، مديريت سياسي فضا- مشخص شود و الگوي توسعه از دل اين رابطه استخراج شود. نشان دادن قدرت مديريت جهادي براي اصلاح ساختار سياسي کشورها از طريق نهادهاي جغرافيايي براي هموار کردن مسير توسعه لازم ميباشد.
3- مفاهيم نظري تحقيق
3-1- مديريت جهادي
«مدیریت» در عربی و فارسی به یک معناست و در هر دو زبان برای اداره کردن و گردانندن کارـ وظیفهای که توسط مدیر انجام میگیردـ تعریف میشود(آذرنوش، 1391: 327؛ دهخدا،1373،ج12: 18156). و در اصطلاح یعنی؛ فرآیند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته شده که از طریق برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده، صورت میگیرد، است(رضاییان، 1393: 8). و«جهاد» جهاد از ریشهی (جَهد) یعنی: «مبارزه، نبرد، جهاد، کوشش»(آذرنوش،1391: 153). و در زبان فارسی جهاد یعنی: «قصد که به سوی دشمن کنند بحرب، کارزار کردن با دشمنان در راه خدا»(دهخدا،1373،ج5: 6956). از معانی لغوی جهاد به طور مستقیم معنای«کوشش فراوان در مقابل دشمن یا دشمنان» حاصل میشود. راغب نیز معنای جهاد را به معنی طاقت و مشقت گرفتهاست و «جهد» را با فتح جیم به معنای سختی و با رفع آن به معنای گستردگی و وسعت کوشش و زحمت گرفتهاست(راغب اصفهانی،1412: 208). اصطلاح جهاد در حدود و ثغور تعاریف دینی یعنی «بذل جان و مال و توان در راه اعتلای اسلام و برپا داشتن شعائر دین است.(اصلیپور و همکاران،1395: 45)» مدیریت جهادی صرفاً به معنای اجرای فرآیند مدیریت با تمام توان و تلاش جهادی نیست. علاوه بر اينکه «مدیریت جهادی با این مفهوم که اکنون در اذهان شکل گرفته اشاره به یک معنا و مفهوم قرآنی، دینی و اسلامی دارد(اسکندری، 1395: 16)»، از تجربههای انقلاب اسلامی رشد کردهاست و درحقیقت مولودِ انقلاب، همزمان با شکلگیری و رشد انقلاب اسلامی است که قابلیت صدور دارد.
3-2 نهاد
واژهی «نهاد» به دو صورت کاربرد دارد یعنی «نَهاد» و «نِهاد» و چند معنی دارد؛ «استقرار، طینت و آفرینش(معین،1371، ج4: 4862)» و همچنین «گذاشتن، فطرت، طبع، مزاج(دهخدا،1373،ج14: 20225)» جزء معانی نهاد میباشد. از مفهوم نهاد از یک طرف یک مفهوم مکانی یا مادی استنباط می شود و از طرفی یک مفهوم ذهنی، موضوعی یا معنوی از آن استنباط می شود که اشاره به باورها، هنجارها و مقررات دارد(قلیپور،1384: 14). در تفکیک معنایی «نَهاد» و «نِهاد» ذکر این نکته ضرورت دارد که؛ «نِهاد» یک امر درونی است و با «نَهاد» که یک امر بیرونی است، تفاوت دارد «نَهاد» ناظر بر مسائل ساختاری و کارکردی است(ایروانی،1377: 15-14). آنچه که اینجا مدنظر ماست نهاد به عنوان یک امر بیرونی است.
نهادها صرفاً مجموعهای از سازمانهای بزرگ و آشنا نیستند. بلکه طیف وسیعی از متغیرهای جهتدهنده رفتار انسانها را شامل میشوند؛ از ذهنیترین قواعد رفتاری حاکم بر رفتار عمومی گرفته تا سازمانهای غیر رسمی مانند خانواده و نهادهای مدنی، بنگاهها، قوانین رسمی و غیررسمی و نهایتاً سازمانهای بزرگ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جز نهادها محسوب می شوند(قالیباف،1396: 32). نهاد در وهلهي اول يک مفهوم جغرافيايي است که از يک محيط جغرافيايي تا محيط جغرافيايي ديگر متفاوت است. نهادها طي فرايندهاي جغرافيايي حاصل از تعاملات انسان و مکان شکل ميگيرند(قاليباف و پوينده،1399: 35).
3-3 توسعه
توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامهی مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر مطلق است، توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستههای افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است سوق می یابد.(دینی،1370: 84) و عدهای توسعه را امری ارزشی دانسته و بر این باورند که مفهوم توسعه مفهومی ایدئولوژیک است و تعریف و حدود آن را جامعهای تعیین میکند که قرار است دیگران را با روند خود همساز کند. لذا توسعه نمیتواند مفهومی بیطرف و عاری از ارزشها باشد. به تعبیر دیگر، توسعه یک میدان سیاسی، معنایی و اخلاقی است. از نگاهی دیگر، توسعه را باید به منزله پویش نهادمندی تعریف کرد و آن را فرایند نهادمندشدن جامعه خواند. به این معنا که؛ همزمان جمعی از عوامل در مسیرِ از پیش تعیینشده حرکت کنند و نهادسازی به معنای بسط نهادهای جدید اقتصادی، آموزشی، سیاسی و غیره ایجاد شود. به طور کلی، پویش توسعه، معطوف به گسترش نهادهای تنظیمگر، هدایتگر و مهارکننده رفتار و نیازهای انسانی، و هدف آن، بسط انتخابهای فردی در زندگی اجتماعی است. پویش هدفگرای توسعه، صرف نظر از تجربه خاص آن، به پایهریزی نظام مردم محور و انسانمدار و گسترش زمینههای بسط انتخاب های فردی(مشارکت و آزادی) میانجامد. مردممحوری یا دموکراسی مفهومی نیست که به رأی دادن و مشارکت انتخاباتی تقلیل پذیر باشد، بلکه در منظومه توسعه، مفهومی بنیادین است که میوه عقلانیت و حاکمیت نظام محاسبهگر قانونی است، این مفاهیم به شیوهای درهم تنیده و بازنشدنی با هم گره خوردهاند.(عنبری،1390: 21-18)
3-4 دولت
دایرهی معنایی «دولت» بسیار گسترده است. به گونهای که تعاریفِ متعددِ فراوانی از آن وجود دارد. «هنگام بررسی مفهوم دولت باید آگاه بود که این مفهوم پیچیدهترین مفهوم در سیاست است، هرکس عمیقاً بدان بپردازد از این نکته آگاه خواهد شد. این امر تنها نتیجهی تاریخ درهم پیچیده و یا اهمیت خاص مفهوم دولت در اوضاع سیاسی امروز نیست، بلکه علت آن دوپهلویی و پیچیدگی این مفهوم است.(بشیریه،1371: 17)» دولت یک مفهوم انتزاعی و متشکّل از چهار عنصر یعنی مردم، حاکمیت، حکومت و سرزمین میباشد، و چون این مفهوم، انتزاعی بوده در هنگام بحث حول «دولت» بازوی اجراییِ آن یعنی حکومت قصد میشود(قالیباف و پوینده و قرهبیگی،1395). پس منظور از دولت، بعد اجرايي-اداري آن ميباشد. لذا هر کجا از اين تحقيق از دولت نام برده شد، منظور نظام اداري-اجرايي حاکم بر يک کشور است.
3-5 مديريت سياسي فضا
مدیریت سیاسی فضا از اصطلاحات کاربردی در حوزهی علوم جغرافیایی است که برای تعريف آن ابتدا به تعریف «سیاست» و سپس «فضا» پرداخته میشود.
«سیاست» در لغت به معنای: پاس داشتن ملک، حکم راندن بر رعیت، حکومت و ریاست(دهخدا،1373،ج8: 12225). عبارت است از؛ «سیاست، مطالعه، اعمال قدرت و نفوذ که به شکل وسیع در جوامع انسانی جریان دارد. (جاسمی، 1358: 254)» «فضا» در لغت به معنای: میدان وعرصه، زمین فراخ، آنچه گشاد بود از زمین(دهخدا،1373،ج5:15144). و در اصطلاح اینطور تعریف میشود که «فضا به دنبال مکان شکل میگیرد. به بیان دیگر در اثر پیوستگی و تداوم ارتباطات انسان با مکان، مکان رفته رفته تبدیل به فضا میشود،[فضا] کاملاً حاصل از روابط متقابل بین انسان و مکان میباشد. یعنی فضایی که در آن از یک طرف با عناصر طبیعی و عناصر انسانساخت انسانی روبرو هستیم و از طرف دیگر معنا و هویت و... در آن به نهایت می رسد. (قالیباف و پوینده،1399: 23)» با این تعریف، لازم مینماید منظور خود را از «مکان» بیان کنیم، «مکان» یعنی «طبیعتی که انسان با آن ارتباط پیوسته برقرار میکند. لذا آن قسمت از طبیعت که بکر است و انسانها اثری بر آن نگذاشتهاند و با آن در ارتباط مستمر نیستند، «مکان» نمیباشد. (قاليباف و پوينده،1399: 22)»
با مشخص شدن مفاهیم مذکور، نوبت به آن رسیده است که منظور خود را از «مدیریت سیاسی فضا» بیان کنیم. در اینجا، منظور از مدیریت، مدیریتی است که در ارتباط با فضای جغرافیایی باشد و بازیگران سیاسی، حکومت و عوامل و ارکان آن باشد و فضا، سطح کشور و محدودهی کشور در نظر است، در نتیجه مدیریت سیاسی کشور، معنای موردنظر میباشد. در مدیریت سیاسی کشور، دو وجه باید بررسی شود که همان وجوه تقسیمبندی مدیریت سیاسی فضاست؛ اول «سازماندهی سیاسی فضا» و دوم «توزیع فضایی قدرت».
3-5-1 سازماندهي سياسي فضا
سازماندهی سیاسی فضا، تقسیمبندی یک پهنهی سرزمینی بر اساس عوامل و محدودههای همگن اجتماعی، محیطی، اقتصادی، سیاسی و اداری به منظور اداره و مدیریت بهینهی سرزمین و بهره برداری مطلوب و منطقی از منابع در راستای برقراری توسعهی پایدار و به منظور ایفای نقش سیاسی میباشد(احمدیپور و همکاران،1390: 69). سازماندهی سیاسی فضا سطوح محلی، ملی، بین المللی و جهانی را شامل میشود، طی آن بخشی از سطح زمین که توسط مرز محدود شده است، براي ایفاي نقشهاي سیاسی سازماندهی میشود. مهمترین اهداف انجام این فرآیند، ارائه خدمات بهینه به شهروندان و سپس اداره افراد ساکن در محدوده مرزهاي سرزمینی است. در سطح ملی سازماندهی سیاسی فضا، گستراندن سازمان اداري در بعد جغرافیایی و فضایی با تقسیمبندي فضاي کشور است که به تقسیمات کشوري تعبیر میشود(احمدیپور و میرازیی تبار،1390) به بیان دیگر؛ سازماندهی سیاسی فضا عبارت است از فرایند تقسیم فضا یا همان محیط جغرافیایی و ایجاد تشکیلات خاص براساس ملاحظات سیاسی (قاليباف و پوينده،1399: 111).
3-5-2 توزيع فضايي قدرت
در توضیح توزیع فضایی قدرت، این نکته یادآوری میشود که منظور از فضا کشور است و توزیع قدرت در محدوده مرزهای کشور مدنظر است. منظور از قدرت، قدرت سیاسی است که چگونگی توزیع آن مهم است. قدرت سیاسی یعنی؛ «هرگاه قلمرو اعمال قدرت از پهنهی خصوصی و محدود فراتر رود و کل یک گروه یا همه جامعه سیاسی (کشور-ملت) را هدف قرار دهد و اعمال فشار و زور یا احتمال به کار بردن گونهای از فشار و اجبار باشد به آن قدرت سیاسی میگویند که ویژهی دولت است.(قالیباف و پورموسی و امیدی آوج،1390)» پس توزیع فضایی قدرت عبارت است از پخش قدرت متمرکز سیاسی در پهنهی سرزمین و برخوردار کردن نهادها و سازمانهای مردمی و دولت محلی از اقتدار تصمیمگیری و اجرا در امور مربوط به نحوی که متضمن امنیت و وحدت ملی و توسعه پایدار همه جانبه و پویا در سطوح ملی، منطقهای و محلی باشد(پیشگاهیفرد و همکاران،1392). بنابراین توزیع فضایی قدرت بیانگر نحوهی سازماندهی قدرت در اندامهای فضایی به منظور ایفای نقشهای سیاسی است(حافظنیا و قالیباف،1380).
4ـ روش تحقیق
رويآورد پژوهش ميانرشتهاي ميباشد و در ابتدا با استفاده از روش توصيفي-تحليلي به بررسي چارچوب مديريت جهادي و ارتباط آن با مديريت اسلامي و مبحث نهاد پرداخته ميشود. با استفاده از نظريهي منتخبِ مديريت جهادي، حلقهي وصل آن با مديريت سياسي فضا بررسي و با تحليل آن، اثر مديريت جهادي در مسير توسعه واکاوي ميشود. در ادامه با بهرهگيري از روش تحقيق تاريخي با دو نمونه مهم تاريخي، تحقق يا عدم تحقق توسعه از منظر مسير اصلي تحقيق، واکاوي ميشود. با استدلال از موضوعات عيان تاريخي، کاربرد مديريت جهادي در توسعهي کشورها مشخص خواهد شد. در اين راستا منابع مورد استفاده از نوع کتابخانهاي خواهد بود.
روش تحقيق تاريخي يکي از راهبردهاي تحقيق است که نسبت به ديگر روشهاي تحقيق به خصوص در قلمرو تحقيقات مديريتي کمتر مورد استفاده بوده و جاي استفاده از اين روش براي تحقيقات مديريت در کشور تقريباً خالي است (محمدي نسب،1389). پژوهش تاريخي بازسازي سيستماتيک و عيني گذشته است که از طريق گردآوري، ارزيابي، تعيين صحت و سقم و ترکيب حوادث به منظور اثبات وقايع و تحصيل نتيجهاي قابل دفاع صورت ميگيرد و غالباً بر فرضيهاي معين مبتني است(محمدي نسب،1389 به نقل از ايزاک و ويليام،1374).
5- چارچوب بندی مديريت جهادي
مدیریت جهادی صرفاً به معنای اجرای فرآیند مدیریت با تمام توان و تلاش جهادی نیست. مفهوم دقیق «مدیریت جهادی» تنها از جمع بین دو مفهوم «مدیریت» و «جهاد» نتیجه نمیشود بلکه به عنوان یک نظریه و مفهوم مستقل قابل طرح و تبیین است.
مدیریت جهادی یکی از جلوههای بارز مدیریت اسلامی است. به بیان دیگر مدیریت اسلامی یک فضا و مکتب تفکری بزرگتری است که میتوان از دل این مکتب فکری و عملیاتی، شکل ها و رویکردهای مختلف مدیریتی بیرون بیاید. یکی از آن رویکردها مدیریت جهادی است. پس به این بیان مدیریت جهادی اصول، مبانی و ریشههای خود را از مدیریت اسلامی می گیرد (گودرزی،1395: 240). ارتباط مدیریت جهادی با مدیریت اسلامی، حالت عموم و خصوص مطلق است. در این معنا تمامی گزارههای نظری و عملی مدیریت جهادی لزوماً یکی از انواع مدیریت اسلامی است(اصلیپور و همکاران،1395: 52).
شکل شماره(1)ـ مدل مفهومي ارتباط مديريت جهادي با مديريت اسلامي
مدير هر سازماني امروزه يک مسئله مهم پيش روي خود دارد و آن سرعت شتابان توسعه و تحولات است و از طرف ديگر مدير جامعه اسلامي بايد مسير مديريت خود را به گونهاي ريل گذاري کند که پيشرفت و توسعه به همراه ارزشهاي اسلامي ايجاد شود، «لذا مدیریت اسلامی اجرای همان وظایف مدیریت در چارچوب اصول علمی به همراه رعایت ارزشهای اسلامی است. به همین دلیل در این نگاه نمیتوان مدیریت علمی را با مدیریت ارزشی در تقابل دانست به این دلیل که اگر ارزش را به معنای عام آن در نظر بگیریم مدیریت در هر نظامی، مستلزم رعایت ارزشهای آن نظام است.(چیتسازیان و جوانعلیآذر،1394: 206)» يک نوع رویکرد به تعريف مديريت اسلامي، نگاه تأسیسی و بلند مدت به آن است که با توجه به فاصلهای که از تولد علم مدیریت رایج دارد، نیاز به تجربه و پختگی بیشتری است.5 رویکرد دوم، تعریف مدیریت اسلامی بر مبنای دانش مدیریت است که چهار رکن علم مدیریت را در قالب ارزشها و معارف اسلامی باز تعریف میکند که این نظر، مورد پذیرش است.(چیتسازیان و جوانعلی آذر،1394: 206)با توجه به این نگاه در خصوص مدیریت اسلامی، مدیریت جهادی سعی در پیادهسازی چارچوب مدیریت در قالب مفهوم والا و گسترده جهاد در میان تمام ارزشهای اسلامی دارد. دستورات و معارف اسلام فقط مباحث دروندینی نیست، برای غیرمسلمانان نیز راه گشاست. جهاد دارای ابعاد گستردهایست که برای همه مدیران کاربرد دارد؛ یعنی مدیران غیرمسلمان در جوامع غیر اسلامی هم اگر از آن استفاده کنند در مدیریت خود موفق خواهند شد. در اینکه بسیاری از ارزشهای اسلامی در معنای جهاد نهفته است، به این دلیل است که جهادِ ابتدایی، مقابله و مجاهده با خواهشهای درونی و تمایلات شخصی است که به جهاد اکبر تعبیر میشود. برای اجرای هر چه بهترِ چهار رکن مدیریت، مدیر هر سازمانی، باید در این سمات کوشش کند. ابعاد جهاد، گزارههای قرآنی فراوان دارد اما مسائلی برون دینی است که به هر سیستمی برای تفوق و توسعهی سازمانیِ آن از سوی مدیریت آن کمک شایان خواهد کرد.(ر.ک:بسيج،1386؛ احديشعار و همکاران،1393)
شکل شماره(2)ـ ابعاد برون دینی جهاد