بررسی مقایسهای جایگاه مهاجرتهای بینالمللی در برنامهریزی آمایش سرزمین کشورهای مقصد مهاجرت (مطالعه موردی: کانادا، آلمان، استرالیا و ایران)
محورهای موضوعی :
زهرا ترکاشوند
1
(دانشگاه تهران)
کلید واژه: کلیدواژهها: مهاجرت, مهاجرت بینالمللی, برنامهریزی آمایش سرزمین, سیاست مهاجرتی, پناهنده و پناهجو,
چکیده مقاله :
کشورهای گوناگون در سطح جهان به علت ویژگیهایی که دارند و شرایط و اوضاعی که با آنها روبهرو هستند، به عنوان مقصد یا میزبان مهاجرت شناخته میشوند. هدف از این پژوهش بررسی و شناخت برنامهها و سیاستهای آمایشی آلمان، استرالیا، کانادا و همچنین ایران در زمینه مهاجران و پناهندگان میباشد. روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته، از نوع اسنادی و توصیفی است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد کشورهای آلمان، استرالیا و کانادا با توجه به ویژگیهای سرزمینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود برنامهها، سیاستها و خطمشیهای متنوعی را در جهت تسهیل مهاجرت و بهبود شرایط پناهندگان و مهاجران ترتیب دادهاند؛ که با بهرهبرداری از آنها به روشهای گوناگون، در جهت توسعه و پیشرفت کشورشان اقدام نمایند. به این ترتیب، هم کشورها (دولتها و ملتها) و هم مهاجران و پناهندگان بهرهمندیهای کافی و ضروری برایشان حاصل شده و به اهداف مدنظرشان نزدیکتر میشوند. اما در ایران سیاستها و برنامههای یکپارچه، منسجم و کارآمدی در سطح ملی وجود ندارد تا از نتایج حضور مهاجران و پناهندگان به نحو مطلوبی بهرهمندی ایجاد شود و خود مهاجران نیز بتوانند شرایط زندگی قابل قبولی را داشته باشند. در ایران در زمینه مهاجرت، برنامهها بهصورت فوری و کوتاهمدت تدوین میشوند تا به وسیله آن بتوان به نحوی حجم مهاجرت و پناهندگی را در کشور کنترل کرد؛ اما درمورد اثرات و بازخوردهای بلندمدت آن که میتواند بسیار حائز اهمیت باشد؛ برنامه منسجم و یکپارچهای با نگاه آمایشمحور وجود ندارد
فصلنامه راهبرد توسعه/ سال هفدهم/ شماره 4 (پیاپی 68)/ زمستان 1400/ 109-70
Quarterly Journal of Development Strategy, 2022, Vol. 17, No.4 (68), 70-109
بررسی مقایسهای جایگاه مهاجرتهای بینالمللی در
برنامهریزی آمایش سرزمین کشورهای مقصد مهاجرت
(مطالعه موردی: کانادا، آلمان، استرالیا و ایران)
زهرا ترکاشوند1
ابوالفضل عبادی2
(تاريخ دريافت 10/3/1400 ـ تاريخ تصويب 2/7/1400)
نوع مقاله: علمی ترویجی
چکیده
کشورهای گوناگون در سطح جهان به علت ویژگیهایی که دارند و شرایط و اوضاعی که با آنها روبهرو هستند، به عنوان مقصد یا میزبان مهاجرت شناخته میشوند. هدف از این پژوهش بررسی و شناخت برنامهها و سیاستهای آمایشی آلمان، استرالیا، کانادا و همچنین ایران در زمینه مهاجران و پناهندگان میباشد. روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته، از نوع اسنادی و توصیفی است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد کشورهای آلمان، استرالیا و کانادا با توجه به ویژگیهای سرزمینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود برنامهها، سیاستها و خطمشیهای متنوعی را در جهت تسهیل مهاجرت و بهبود شرایط پناهندگان و مهاجران ترتیب دادهاند؛ که با بهرهبرداری از آنها به روشهای گوناگون، در جهت توسعه و پیشرفت کشورشان اقدام نمایند. به این ترتیب، هم کشورها (دولتها و ملتها) و هم مهاجران و پناهندگان بهرهمندیهای کافی و ضروری برایشان حاصل شده و به اهداف مدنظرشان نزدیکتر میشوند. اما در ایران سیاستها و برنامههای یکپارچه، منسجم و کارآمدی در سطح ملی وجود ندارد تا از نتایج حضور مهاجران و پناهندگان به نحو مطلوبی بهرهمندی ایجاد شود و خود مهاجران نیز بتوانند شرایط زندگی قابل قبولی را داشته باشند. در ایران در زمینه مهاجرت، برنامهها بهصورت فوری و کوتاهمدت تدوین میشوند تا به وسیله آن بتوان به نحوی حجم مهاجرت و پناهندگی را در کشور کنترل کرد؛ اما درمورد اثرات و بازخوردهای بلندمدت آن که میتواند بسیار حائز اهمیت باشد؛ برنامه منسجم و یکپارچهای با نگاه آمایشمحور وجود ندارد.
کلیدواژهها: مهاجرت، مهاجرت بینالمللی، برنامهریزی آمایش سرزمین، سیاست مهاجرتی، پناهنده و پناهجو
1- مقدمه و بیان مسئله
مهاجرت3 پدیدهای نیست که اخیراً مطرح شده باشد؛ بلکه در سرتاسر تاریخ بشریت اتفاق افتاده است (Longhi & et al, 2010: 356). پدیده مهاجرت قدمتی به بلندای تاریخ بشریت دارد و در مفهوم طبیعی و متعارف خود پدیدهای تحولآفرین است؛ که موجبات توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جوامع را فراهم میآورد. تا اواسط قرن بیستم مهاجرت کماکان وجههای انسانی - اجتماعی داشت؛ بهطور عرفی مورد پذیرش قرار گرفته بود و حرکت از کشوری به کشور دیگر نیازمند ترتیبات امروزی نبود. از نیمه دوم قرن بیستم، جریان حرکت مردم در طول مرزهای بینالمللی به یکی از مهمترین چالشهای فراروی حاکمیتها تبدیل شد (پرویزی، 1394: 11).
براساس نظر دیوید بلاک4 (2006) مهاجرت بینالمللی5 حرکت ورای مرزها به انتخاب و تحتتأثیر نیروهای اقتصادی و سیاسی با اقامت بیش از یک سال است (علومی، 1395: 150). اِنجاک6 (2010) معتقد است مهاجرت بینالمللی یک حرکت تاریخی و توصیفی از تاریخ مقاومت بشر برای بقا و پیشرفت است؛ و اِسکلدون7 (2008) مهاجرت را تلاشی برای فرار از ناامنی و فقر و حرکت برای به دست آوردن فرصتهای پاسخ به نیازهای انسانی میداند. براساس نظر بویل8 (2009) تعداد قابلتوجهی از مردم دنیا در طول زندگی خود مهاجرت بینالمللی را تجربه میکنند. این اتفاق مهمی است که عمدتاً زیربنای زندگی افراد را متحول میسازد. از طرف دیگر براساس نظر زرقانی و همکاران (1395) هماکنون مهاجرت بینالمللی بهصورت قسمتی از ساختار اقتصادی و اجتماعی کشورها درآمده است که برای کشورهای مهاجرفرست و مهاجرپذیر فرصتها و چالشهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی مهم و اساسی به همراه دارد (زرقانی و همکاران، 1395: 217).
با شکلگیری دولت - ملتها در عصر جدید، مهاجرتها اشکال پیچیدهتر و تازهتری یافتهاند. دیگر از مهاجرتهای تودهای و انبوه، کمتر سخن به میان میآید و مهاجرت به دلیل تغییر آبوهوا، حوادث طبیعی و شرایط معیشتی و اقلیمی کاهش یافته و یا به تعبیر برخی منسوخ شدهاند. اما امروزه شاهد خروج و ورود گروههای کوچکتر و یا افرادی هستیم که بهلحاظ دانش، تجربههای اجتماعی و مهارتهای فنی، قابل تأمل هستند. بیشک آثار عمیق و ماندگاری را، هم برای کشورهای مهاجرفرست و هم برای مهاجرپذیر به جا میگذارند؛ یعنی افراد از جامعه مبدأ که واجد سرمایههای علمی، فنی و تجربههای سیاسی و اجتماعی هستند و میتوانند با نوآوریها، مهارتها و دانش خود موجبات توسعه و ترقی جامعه خویش را فراهم آورند، خارج شده و کشور مهاجرپذیر یا مقصد مهاجرت از حضور چنین افرادی بهرهمند میشود (محرمی، 1394: 9).
در جهان آزاد و بازِ مدرن و پیشرفته ما، مهاجرت بینالمللی واکنشی است به پویاییهای پیچیده فضا و زمان در سیستمهای باز اجتماعی - اقتصادی (Longhi & et al, 2010: 356). با گذشت زمان و شکلگیری نوع جدیدی از مناسبات جهانی مانند پیدایش بعضی از کشورها، تشکیل و گسترش سازمانهای بینالمللی و منطقهای، شکلگیری برخی معاهدههای بینالمللی و جهانی، تدوین و پیادهسازی قوانین مربوط به روادید و مرزهای کشورها، ظهور سرمایهداری و به تبع آن دستهبندی جهان به عنوان کشورهای مرکز و پیرامون، جنگهای داخلی و خارجی بر سر کسب منافع و منابع قدرت خصوصاً در منطقه غرب و جنوب غرب آسیا و کشورهای آفریقایی، شکلگیری پدیده جهانی شدن و گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی و ...، مهاجرت شکل جدیدی به خود گرفت که امروزه اکثر قریب به اتفاق کشورها چه به عنوان مبدأ مهاجرت و چه به عنوان مقصد مهاجرت و یا هر دوی آنها با این پدیده، بهطور فزایندهای درگیر هستند.
با توجه به آمار سازمان بینالمللی مهاجرت9 در سال 2020 (نمودار 1 و 2) کشورهایی که بیشترین تعداد مهاجران را به اقصا نقاط دنیا فرستادهاند به ترتیب هند، مکزیک، روسیه، چین و سوریه میباشند و همچنین به ترتیب کشورهای ایالات متحده آمریکا، آلمان، عربستان سعودی، روسیه و انگلستان بیشترین تعداد مهاجر را تا سال 2020 پذیرفتهاند.
نمودار (1) - بالاترین رتبه کشورها از نظر مبدأ مهاجرت (مهاجرفرست)
منبع: نگارندگان، برگرفته از (سازمان بینالمللی مهاجرت، migration data portal)
نمودار (2) - بالاترین رتبه کشورها از نظر مقصد مهاجرت (مهاجرپذیر)
منبع: نگارندگان، برگرفته از (سازمان بینالمللی مهاجرت، migration data portal)
همچنین در سال 2020 کشورهایی که بیشترین جمعیت پناهنده را به کشورهای دیگر ارسال کردهاند (نمودار 3 و 4) به ترتیب سوریه، افغانستان، سودان جنوبی، میانمار و کنگو و کشورهایی که بیشترین جمعیت پناهنده را میزبانی نمودهاند به ترتیب ترکیه، پاکستان، اوگاندا، آلمان و سودان میباشند.
نمودار (3) - بالاترین رتبه کشورها از نظر مبدأ پناهندگی (پناهندهفرست)
منبع: نگارندگان، برگرفته از (سازمان بینالمللی مهاجرت، migration data portal)
نمودار (4) - بالاترین رتبه کشورها از نظر مقصد پناهندگی (پناهندهپذیر)
منبع: نگارندگان، برگرفته از (سازمان بینالمللی مهاجرت، migration data portal)
براساس گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت در سال 2020 (نمودار 5 و 6)، به ترتیب کشورهای ونزوئلا، عراق، افغانستان، السالوادور و هندوراس بیشترین درخواست پناهندگی (پناهجویی) و به ترتیب کشورهای ایالات متحده آمریکا، پرو، ترکیه، آلمان و برزیل بالاترین رتبهها را به عنوان مقاصد درخواست پناهندگی (پناهجویی) کسب کردهاند.
نمودار (5) - بالاترین رتبه کشورها از نظر پناهجویی
منبع: نگارندگان، برگرفته از (سازمان بینالمللی مهاجرت، migration data portal)
نمودار (6) - بالاترین رتبه کشورها از نظر مقصد درخواستی پناهجویان
منبع: نگارندگان، برگرفته از (سازمان بینالمللی مهاجرت، migration data portal)
طبق آمار همین سازمان در سال 2020، 8/2 میلیون نفر به کشور ایران مهاجرت و 3/1 میلیون نفر نیز از این کشور مهاجرت کردهاند. همچنین 8/134 هزار نفر از ایرانیان به کشورهای دیگر پناهنده و 800 هزار نفر نیز ایران را به عنوان مقصد پناهندگی انتخاب کردهاند. به این ترتیب میتوان ایران را به عنوان کشور مقصد مهاجرت و پناهندگی دانست. در مورد آمار درخواست پناهندگی (پناهجویی) 2/77 هزار نفر از مردم ایران خواستار پناهندگی (پناهجویی) بوده و فقط 34 نفر، ایران را مقصد پناهجویی خود انتخاب کردهاند.
مهاجرت بینالمللی منظم میتواند اثرات مثبتی را هم بر مبدأ و هم مقصد مهاجرت داشته باشد (کنفرانس جمعیت و توسعه سازمان ملل متحد در قاهره، 1994). اگر مواجه دولتها با پدیده مهاجرت و پناهندگی، مواجههای فعال باشد و برای یکایک ابعاد آن برنامهریزیهایی صورت گیرد تا از ظرفیتهای مهاجرین استفاده و آن را به عنوان یک فرصت تلقی نمایند، اثرات مثبت و مفیدی را به دنبال خواهد داشت؛ در غیر این صورت مهاجرت بدون برنامه میتواند در ابعاد گوناگون برای یک کشور تهدیدهایی را ایجاد کرده و سبب بحرانهای گوناگون شود. برنامههای آمایشی و فضایی که جزو برنامههای راهبردی و کلان در یک کشور به حساب میآیند باید به مقوله مهاجران و پناهندگان به عنوان بخشی از جمعیت یک کشور توجه اساسی نمایند تا تهدیدهای این پدیده را مدیریت و به فرصت تبدیل کنند و از طرفی از مزایای آن بهرهمند شده و بهصورت فعال نه منفعل با آن برخورد نمایند. در این پژوهش به دنبال آن هستیم تا با بررسی برنامههای آمایشی بعضی از کشورها دریابیم که چگونه در برخورد با مقوله مهاجرت و پناهندگی اقدام کرده و با آن روبهرو شدهاند تا بتوانیم از اقدامات آنها با توجه به شرایط و ویژگیهای داخلی بهرهمند شده و در صورت وجود ضعفها و کاستیها، آنها را تکرار نکرده و اصلاح نماییم. کشور ایران نیز با مقوله مهاجرت و پناهندگی چه به عنوان مبدأ و چه به عنوان مقصد دستوپنجه نرم میکند اما هنوز برنامههای کافی و یکپارچهای در این زمینه تدوین و اجرا ننموده است. با این وجود، تمرکز این مقاله بر بُعد آمایش مهاجرتهای بینالمللی در ایران به عنوان مقصد مهاجرت است.
سؤال اساسی پژوهش: توجه به مهاجرتهای بینالمللی چه تأثیراتی در تدوین برنامههای آمایشی و فضایی کشورهای مورد مطالعه داشته است؟
2- پیشینه تحقیق
گیریرو10 و همکاران (2020) در پژوهشی با عنوان «سیاست بهینه مهاجرت چیست؟ مهاجرت، شغل و رفاه» به این نتیجه رسیدند که دولتها میتوانند با طراحی سیستمهای مختلف مالیاتی از جمله بالا بودن مقدار مالیات از حضور مهاجرانی با عنوان نیروی انسانی با مهارت کم جلوگیری کرده و آنان را از مهاجرت کردن دلسرد نمایند؛ در مقابل با اجرای سیاستهای یکسانسازی میزان مالیات بومیان و مهاجران و همچنین فراهم آوردن شرایط مهاجرت رایگان، زمینه مهاجرت مهاجران با مهارت بالا را فراهم کنند. گاهی اوقات با ایجاد چنین شرایطی نیز مهاجرت مهاجران با مهارت بالا صورت نمیگیرد؛ زیرا اساساً میزان مالیاتی که دولت چه از بومیان و چه از مهاجران با مهارت بالا اخذ مینماید، سنگین و بسیار زیاد میباشد.
چاند11 و تونگ12 (2019) در پژوهشی با عنوان «مهاجرت ماهر برای پر کردن شکاف استعدادها: مقایسه سیاستهای مهاجرت ایالات متحده آمریکا، کانادا و استرالیا» به تجزیه و تحلیل چارچوب سیاستهای سه کشور فوقالذکر و تفاوتها و تشابهات چارچوبهای آنها، جهت جذب مهاجران ماهر و تکامل آنها در طول زمان پرداختهاند؛ همچنین به بررسی پیشینه و سابقه مهاجران و موفقیت آنها در یکپارچگی و ادغام در جوامع میزبان پرداخته شد.
پاپاروسو13 (2020) در تحقیقی با عنوان «وضعیت شهروندی و تابعیت مهاجر در اروپا: نقش ویژگیهای فردی و سیاستهای ملی» با توجه به عواملی که در تابعیت و شهروند شدن در یک کشور جدید به عنوان محل اقامت بستگی دارد، از جمله: ویژگیها و خصوصیات شخص مهاجران، ویژگیها و خصوصیات ساختاری کشورهای مبدأ و مقصد مهاجرت و عوامل نهادی در کشور مقصد، شامل عوامل سیاسی خصوصاً سیاستهای شهروندی ملی به این نتیجه دست یافتند که ویژگیهای فردی بر وضعیت شهروندی تأثیر قابل توجهی دارد. البته عوامل سیاستی نیز مهم هستند و بیتأثیر نمیباشند. این پژوهش تأثیر ویژگیهای سطح فردی و سیاستهای شهروندی ملی را بر احتمال داشتن تابعیت و شهروندی در بین مهاجران جوان و بزرگسالی که در شش کشور آلمان، پرتغال، اسپانیا، بلژیک، ایتالیا و فرانسه زندگی میکنند؛ با استفاده از دادههای بدستآمده از شهروندان مهاجر، بررسی میکند.
مارتین14 و داگلاس15 (2018) در پژوهشی با عنوان «همکاری بیندولتی جهت سلامت و تندرستی پناهندگان ساکن در استرالیا» عنوان میکنند که همکاری و تشریک مساعی بین دولتهای ملی همفکر از طریق اشتراکگذاری اطلاعات، یادگیری مشارکتی و افزایش توانایی در کشورهای مبدأ مهاجرت، میتواند نه تنها به غربالگری سلامت تقدم ببخشد بلکه به جز غربالگری بیماریها و ناتوانیها، اقدامات مؤثرتری برای رسیدگی به این موارد، قبل، حین و بعد از ورود مهاجران، انجام دهد. استرالیا، کانادا، نیوزلند، بریتانیا و ایالات متحده بیش از یک دهه در زمینه سیاستهای غربالگری سلامت مهاجرت با یکدیگر همکاری داشته تا با مدیریت بهتر، از نیازهای سلامت و اسکان مجدد موفق مهاجران اطمینان حاصل شود.
استعلاجی و فتحینیا (1396) در تحقیقی با عنوان «تأثیر مهاجرتهای بینالمللی و وجوه ارسالی بر اقتصاد کشورها، مورد پژوهش: کشور هند» به این نتیجه دست پیدا کردهاند که وجوه ارسالی، تأثیر بسزایی در هر دو سطح اقتصاد خرد (خانواده) و کلان هندوستان داشته است. امروزه با گسترش فقر و نابرابریهای اجتماعی در جهان و هند نشان میدهد که وجوه ارسالی، بسیاری از فقرای هندوستان را به یک خانواده یا فرد کارآفرین تبدیل کرده است و تأثیر خود را در عرصههای مختلف زندگی افراد از جمله بهداشت، درآمد، سرمایهگذاری و آموزشوپرورش گذاشته است؛ پس باید گفت که وجوه ارسالی به عنوان یک نتیجه از مهاجرت بینالمللی پربارترین اکسیر برای خلاصی از شر مشکلات اقتصادی از جمله فقر در این کشور میباشد.
صادقی و سیدحسینی (1398) در تحقیقی با عنوان «میزان تمایل جوانان به مهاجرت بینالمللی و عوامل تعیینکننده آن در شهر تهران» به این نتیجه رسیدهاند که جوانان سهم قابل توجهی در جریانات مهاجرت بینالمللی از ایران داشتهاند که این سهم رو به افزایش است و بیتردید این مسئله وضعیت کشور را با فرصتها و چالشهای متعددی مواجه خواهد ساخت. تمایل و تصمیم حدود نیمی از جوانان مورد بررسی برای مهاجرت از کشور، یک مسئله اجتماعی است هرچند تمام کسانی که تمایل به مهاجرت دارند نمیتوانند مهاجرت کنند یا به بیان دیگر امکان مهاجرت ندارند. آنهایی که نتوانند مهاجرت کنند نیز گروهی ناراضی و مأیوس از شرایط خواهند شد. نکته مهم و مرتبط با این مسئله این است که افراد نه تنها مطابق مشخصههای فردی بلکه براساس الزامات شرایط زندگی و ساختار اجتماعی جوامع مبدأ و مقصد تصمیم به مهاجرت میگیرند. از این رو مهاجرت بینالمللی فرآیندی پویا و برخاسته از شرایط در حال تغییر اجتماعی است. در این زمینه همانطور که نتایج پژوهش نشان داد شرایط نامطلوب جامعه مبدأ که در نظریه مهاجرت به عوامل دافعه مبدأ معروف هستند؛ نقش پررنگی در افزایش تمایلات و تصمیمات مهاجرت به خارج از کشور دارند. امید اجتماعی، بهبود شرایط اقتصادی، عدالت اجتماعی و آزادی سیاسی در کشور میتواند زمینهساز کاهش مهاجرتهای بینالمللی جوانان از ایران باشد و حتی شرایط مطلوب برای بازگشت جوانان نخبه کشور را فراهم نماید.
عیسیزاده و مهرانفر (1392) در پژوهشی با عنوان «بررسی تأثیر مهاجرت بینالمللی بر سطح اشتغال و دستمزد، مورد مطالعه: اقتصاد ایران» به این نتیجه دست یافتهاند که وجود مرز مشترک طولانی و اشتراکات زبانی و مذهبی بسیاری از افاغنه با ایرانیان، سیل عظیمی از این مهاجران را روانه ایران کرده است. بسیاری از مردم افغانستان که به ایران آمدهاند، مردان جوان در سن کار هستند که موطن خود را ترک کرده و با هدف ورود به بازار کار، به ایران مهاجرت کردهاند. در این مطالعه به بررسی وجود رابطه عِلّی بین متغیرهای نرخ بیکاری، متوسط دستمزد حقیقی و تعداد مهاجران افغانی در ایران پرداخته شده و انجام آزمون همجمعی، وجود ارتباط بین متغیرها را در بلندمدت مورد تأیید قرار داده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در کوتاهمدت رابطه یکطرفه و در بلندمدت رابطه دوطرفه میان تعداد مهاجران افغانی و نرخ بیکاری برقرار میباشد و مهاجران افغانی نرخ بیکاری ایران را در کوتاهمدت و بلندمدت افزایش دادهاند.
مقدس و شرفی (1388) در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل برانگیزنده گرایش به مهاجرتهای بینالمللی جوانان 30 - 18 ساله شهرهای شیراز و ارسنجان» به این نتیجه دست پیدا کردهاند که گرایش به مهاجرت در بین جوانان ایران مانند سایر کشورهای جهان رواج یافته است. نتیجه بررسی متغیرهای جمعیتشناختی، حاکی از آن است که گرایش به مهاجرت در بین پاسخگویان مرد، مجرد، درآمد پایین، تحصیلات لیسانس، سن ۲5 - 22 و افراد ساکن شیراز بیش از گروههای مقابل آنهاست و از بین عوامل برانگیزنده گرایش به مهاجرت به ترتیب اولویت، عوامل اجتماعی - فرهنگی شامل: وجود نابرابریهای اجتماعی، عدم امنیت در جامعه، کمبود امکانات زندگی و ... به عنوان مهمترین علل مهاجرت از سوی جوانان بیان شده است. شرایط بهتر اجتماعی و فرهنگی و در نظرگرفتن آینده فرزندان از عوامل مهمی هستند که در برانگیختن تمایل به مهاجرت از طرف متقاضیان مهاجرت مطرح شده است. عامل آموزشی شامل: نیاز به پیشرفت تحصیلی و شغلی، عدم امکانات پژوهشی و آموزشی، پایین بودن کیفیت نظام آموزشی و ... دومین عامل مهم در تمایل به مهاجرت عنوان شده است. عامل اقتصادی شامل: تورم، بیکاری، عدم داشتن شغل مناسب، عدم تناسب درآمد با هزینه و ... به عنوان عامل سوم انگیزههای تمایل به مهاجرت جوانان بیان شده است و در آخر عامل سیاسی شامل: ناامنی سیاسی، عدم ثبات سیاسی، عدم آزادی سیاسی، نارضایتی از عملکرد نهادهای حکومتی و ... در برانگیختن گرایش به مهاجرت جوانان مؤثر بوده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در جامعهای مثل ایران، عوامل اجتماعی - فرهنگی و آموزشی مانند عوامل اقتصادی و شاید بیشتر بر تمایلات و انگیزههای افراد، نفوذ دارند.
آذربایجانی و همکاران (1387) در تحقیقی با عنوان «اثر حجم تجارت خارجی بر مهاجرت نیروی کار: مورد ایران و کشورهای منتخب OECD» به این نتیجه رسیدهاند که یکی از مهمترین عوامل موثر بر جریان مهاجرت نیروی کار ایرانی، حجم تجارت کشور مهاجرفرست به کشور مهاجرپذیر است. تحلیلهای تجربی صورت گرفته در مورد نوع رابطه موجود بین حجم تجارت ایران و مهاجرت نیروی کار ایرانی، نشاندهنده وجود رابطه مکملی بین این دو پدیده است. به عبارتی یک درصد افزایش در حجم تجارت خارجی ایران، جریان مهاجرت نیروی کار ایرانی به کشورهای شریک تجاری را به 16/0 درصد افزایش میدهد.
فروتن و شیخ (1396) در پژوهشی با عنوان «بررسی گرایش دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد به مهاجرت بینالمللی» به این نتیجه دست یافتهاند که برخی از مهمترین زمینهها و انگیزههای مرتبط با تمایل جوانان تحصیلکرده دانشگاهی برای مهاجرت به خارج از کشور را مورد بررسی قرار دهند. نتایج این تحقیق نشان میدهد نیمی از دانشجویان این پژوهش مایل هستند تا به خارج از کشور مهاجرت کنند و زنان بیش از مردان تمایل به مهاجرت دارند؛ در صورتی که در الگوی سنتی، مهاجرت مبتنی بر هژمونی مردانه در فرآیند مهاجرت میباشد. از دیگر نتایج این تحقیق این است که مجردین بیشتر از متأهلین و جوانترین گروه سنی (22-18 سال) نسبت به دیگر گروهای سنی، تمایل به مهاجرت از کشور دارند. دستاورد دیگر این پژوهش که میتوان به آن اشاره کرد این است که تمایل افراد به مهاجرت خارج از کشور بهطور معناداری تابعی از احساس امنیت است؛ یعنی هرچه احساس امنیت پایینتر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر میشود و از طرف دیگر هرچه میزان دینداری و هویت ملی بیشتر باشد تمایل به مهاجرت کاهش مییابد.
3- مبانی و رویکردهای نظری تحقیق
1-3- آمایش سرزمین
یکی از تعاریف جامع از آمایش سرزمین به این شرح میباشد: آمایش سرزمین تنظیم رابطه بین انسان، سرزمین و فعالیتهای انسان در سرزمین به منظور بهرهبرداری درخور و پایدار، از جمیع امکانات انسانی و فضایی سرزمین در جهت بهبود وضعیت مادی و معنوی اجتماع در طول زمان است (مخدوم، 1385: 16). در تعریف جامع دیگر، آمایش سرزمین تنظیم رابطه بین انسان، فضا و فعالیتهای انسان در فضا، به منظور بهرهبرداری منطقی از جمیع امکانات برای بهبود وضعیت مادی و معنوی اجتماع، براساس ارزشهای اعتقادی، سوابق فرهنگی و با ابزار علم و تجربه در طول زمان است (معصومی اشکوری، 1390: 39).
2-3- مهاجر و مهاجرت
واژه مهاجرت در لغتنامه دهخدا به معنی ترک دیار گفتن و در مکان دیگر اقامت کردن (دهخدا، 1334: 159) و در فرهنگ معین به معنی از موطن خود به جای دیگر انتقال کردن است (معین، 1364: 4457). براساس نظر ژان پیتیه16 واژه مهاجرت ابتدا در سال ۱۸۹۲ توسط فردی انگلیسی به نام گراهام17 به کار برده شد. در تعریف مهاجرت باید دقت بسیار را به کار برد تا از پدیدههای مشابه مانند کوچ و مسافرت تفکیک ایجاد شود. ملاکهایی که در تعریف مهاجرت به آنها استناد میگردد عبارتند از: زمان، فاصله، علل و انگیزه (ربیعی، 1376: 84-83).
در ادبیات مربوط به مطالعات مهاجرت، تعریف جامع و مانع از این مؤلفه وجود ندارد. علت فقدان یک تعریف کاملاً عملیاتی این است که چون مهاجر از متنهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی گوناگونی بر میخیزد، پژوهشگران را با متغیرهای متنوعی روبهرو میسازد که این به نوبه خود دستیابی به تعریف را با چالش مواجه میسازد (مقدس و شرفی، 1388: 164). با این وصف تعاریفی از واژه مهاجرت مطرح شده است که در ادامه به برخی از آنها پرداخته میشود.
امانی و دیگران (1354) مهاجرت را شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت که بین دو واحد جغرافیایی انجام میگیرد، میدانند. این تحرک باید به تغییر محل اقامت معمولی فرد از مبدأ یا محل اقامت قبل از مهاجرت وی، به مقصد یا محل اقامت جدید بینجامد (زنجانی، 1391: 5).
طبق نظر مایکل پائُل تودارو18 مهاجرت نوعی تطبیق و سازگاری اجتماعی در پاسخ به نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است (صادقی و سیدحسینی، 1398: 2).
مهاجرت به عنوان یک واقعه تأثیرگذار بر رشد و تغییر جمعیت و نه فقط بهخاطر ابعاد فضایی و زمانی که بر آن تأثیر میگذارند، مورد توجه قرار میگیرد. مهاجرت همچنین انعکاس تغییراتی است که در تاروپود جامعهای که مردم بدان تعلق دارند؛ اتفاق میافتد (تغییرات در فرهنگ، شرایط اقتصادی و اجتماعی و ساختهای سیاسی). از این رو میشل19 (1985) اظهار میدارد، مهاجرت نه فقط به عنوان یک پدیده (واقعه یا موقعیتی که درخور مطالعه علمی است) بلکه باید به عنوان یک فراپدیده (واقعهای که اتفاق آن به علت بستر و موقعیتی است که مردم در آن زندگی میکنند) توصیف شود (لوکاس و میر، 1393: 132-131).
براساس نظریه اورت اِس لی20 مهاجرت تغییر دائمی یا نیمهدائمی مکانی، بدون هیچ محدودیت و تمایزی در مورد مسافت حرکت، ماهیت اختیاری یا اجباری بودن و مهاجرت داخلی21 یا خارجی، میباشد (پاپلی یزدی و سناجردی، 1396: 227-226).
رولان پرسا22 (1985) جمعیتشناس فرانسوی، مهاجرت را حرکات افراد یا گروهها که تغییر دائمی یا طولانی محل اقامت معمول فرد را به دنبال دارد، میداند (زنجانی، 1391: 6).
در لغتنامه دهخدا مهاجر به معنی کسی است که از جایی به جایی و از زمینی به زمینی رود و هجرت کند؛ به عبارت دیگر آن که از وطن خود هجرت کند و آن را ترک گوید و در جایی دیگر مسکن گیرد (دهخدا، 1334: 159). در فرهنگنامه معین نیز مهاجر کسی است که از موطن خود به جایی نقل مکان کرده باشد (معین، 1364: 4457).
3-3- ارتباط آمایش سرزمین و مهاجرت
دو مؤلفه بسیار مهم که در مفهوم مهاجرت نهفته است، مؤلفههای زمان و فضا میباشد. اگرچه موضوعات اجتماعی قطعاً در ارزیابی مهاجرت مهم هستند، دستیابی به اطلاعات مناسب جهت ارزیابی منظم آنها دشوار خواهد بود. از این رو تعاریف قراردادی مهاجرت معمولاً مبتنی بر ابعاد زمانی و مکانی هستند. جابهجاییهایی مشمول فرآیند مهاجرت قرار میگیرند که حداقل بهصورت نیمهدائم باشند؛ به همین علت اورت اِس لی مهاجرت را «تغییر دائمی و نیمهدائمی محل زندگی» توصیف میکند. به این ترتیب مؤلفه زمان نقش اساسی در این که به یک فرآیند جابهجایی، مهاجرت اطلاق شود یا خیر، دارد. مؤلفه دیگر که در تعریف مفهوم مهاجرت اثرگذار است، مؤلفه فضا میباشد. بهطور کلی میتوان گفت که شدت مهاجرت [داخلی] تحتتأثیر تفاوتهای فضایی میباشد. بنابر تعریف منگلام23 و مرگان24، مهاجرت یعنی «فاصله گرفتن نسبتاً دائمی جمع (مهاجران)، از یک منطقه جغرافیایی به یک منطقه دیگر». بر این اساس میتوان نقش مؤلفه فضا را نیز در مفهوم مهاجرت ملاحظه کرد (لوکاس و میر، 1393: 127-126). از طرف دیگر طبق تعاریف صاحبنظران رشته آمایش سرزمین و برنامهریزی فضایی، بعد مکانی و مفهوم فضا از اساسیترین پایههای این علم به شمار میآید و به نوعی از مفهوم فضا در تعریف مفهوم آمایش سرزمین استفاده کردهاند. نکته حائز اهمیت دیگر که وجه مشترک آمایش سرزمین و مهاجرت میباشد و در هر دو، وجه اساسی و اثرگذاری دارد، انسان و فعالیتهای گوناگون او در عرصه فضا و سرزمین میباشد (مخدوم، 1385: 16؛ معصومی اشکوری، 1390: 39؛ زیاری، 1393: 23؛ وحیدی، 1373: 76 و سرور، 1391: 23 به نقل از مهندسین مشاور ستیران، 1355).
4-3- طبقهبندی مهاجرت
مهاجرت را میتوان براساس مؤلفههای گوناگون طبقهبندی کرد. به همین علت هر مهاجرتی که اتفاق میافتد میتواند در هرکدام از این طبقهبندیها (شکل 1)، جایگاهی داشته باشد.
· مهاجرت بنابر خواست مهاجران شامل مهاجرت ارادی، اجباری و اضطراری یا قهری میشود.
· طبقهبندی براساس تعداد مهاجرین بهصورت فردی یا گروهی انجام میگیرد.
· طبقهبندی براساس قلمرو سیاسی، به دو دسته کلی داخلی و خارجی (بینالمللی) طبقهبندی میشود. در دسته داخلی، مهاجرت بهصورت روستا به روستا - شهر به شهر - روستا به شهر - شهر به روستا (معکوس) و در دسته خارجی (بینالمللی)، مهاجرت منطقهای - درون قارهای - بین قارهای صورت میگیرد.
· انگیزه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی یکی از عوامل طبقهبندی مهاجرت میباشد.
· براساس فاصله میتوان مهاجرت را به سه دسته کم، متوسط و زیاد تقسیمبندی کرد.
· مرحلهبهمرحله بودن یا یکباره انجام شدن مهاجرت، طبقهبندی دیگری از این پدیده است.
· طبقهبندی برحسب زمان مهاجرت به دو دسته کلی نیمهدائمی (موقت یا به قصد بازگشت) و دائمی (قطعی) تقسیمبندی میشود.
· طبقهبندی برحسب روند مهاجرت، دو حالت کنترلنشده و برنامهریزی شده را شامل میگردد.
· طبقهبندی دیگری که از مهاجرت وجود دارد وضعیت قانونی یا غیرقانونی بودن آن است.
شکل (1) - طبقهبندی انواع مهاجرت
منبع: نگارندگان؛ برگرفته از (محرمی، 1394: 59؛ زرقانی و همکاران، 1395: 91؛ زنجانی، 1391: 12 و عراقیان، 1394: 31 به نقل از آقاییزاده، 1386)
1-4-3- مهاجرت بینالمللی و انواع آن
بنابر تعریف سازمان ملل، مهاجر بینالمللی کسی است که صرفنظر از علت مهاجرت یا قانونی و غیرقانونی بودن آن، کشور محل اقامت معمولش را تغییر میدهد. بهطور کلی بین مهاجرت کوتاهمدت و بلندمدت تمایز در مدت زمان آنها است که مدت زمان مهاجرت موقتی (کوتاهمدت) 3 تا 12 ماه و مهاجرت دائمی (بلندمدت) 12 ماه یا بیشتر است (United Nations Department of Economic and Social Affairs ). همچنین طبق تعریف سازمان بینالمللی مهاجرت، مهاجران [بینالمللی] افراد یا اعضای خانواده هستند که برای بهبود شرایط مادی یا اجتماعی و بهتر شدن آینده و دورنمای خود یا خانوادهشان به کشور یا منطقه دیگری حرکت کرده و نقل مکان میکنند (International Organization for Migration, 2004). مهاجرت بینالمللی بین دو کشور مستقل انجام میگیرد و عبور از مرز بین دو کشور مطرح است (رومینا و همکاران، 1399: 32).
جهت سهولت در فهم مسایل مهاجرت، پژوهشگران مطالعات مهاجرت بهخاطر تنوع و رنگارنگی مهاجرتها و مهاجرین، ناچار به دستهبندیهای مختلفی شدهاند. هرکدام از این دستهبندیها ناظر به جنبهای از جنبههای متنوع وجوه مختلف مهاجرت میباشد (سجادپور، 1384: 16-15). از انواع مختلف مهاجرت بینالمللی میتوان به مهاجرت اجباری و اختیاری، مهاجرت قطعی و بازگشتی، مهاجرت قانونی و غیرقانونی (زرقانی و موسوی، 1392: 12)، مهاجرت دائمی از جمله فرار مغزها، مهاجران در جستوجوی کار، آوارگان جنگی و سیاسی و پناهندگان (تقوی، 1399: 151-150)، مهاجرت فردی و خانوادگی، فتح و تهاجم و مستعمرهسازی مانند مهاجرانی که به منطقه استرالیا رفته و جزو بومیان آن منطقه به حساب نمیآمدند، انتقالهای جمعیتی اجباری نظیر جابهجایی کارگران برده آفریقای جنوبی به برزیل و کشورهای حوزه کاراییب و قسمت جنوبی ایالات متحده و مهاجرت زنجیرهای و هدایتشده همانند هندیان غربی در بعضی از قسمتهای لندن و ایتالیاییها و یونانیها در ملبورن و افراد پاکستانی در بسیاری از شهرهای شمالی انگلستان اشاره کرد. همچنین اسکلدون (1991) پنج نوع جریان جدید مهاجرت بینالمللی از آسیا را با عناوین مهاجرت برای اقامت، مهاجرت دانشجویان، مهاجرت نیروی کار قراردادی، مهاجرت نیروی کار ماهر و جابهجایی پناهندگان مشخص میکند (لوکاس و میر، 1393: 167-164).
5-3- عوامل مؤثر بر رشد مهاجرتهای بینالمللی
مرزهایی که مهاجران از آنها عبور میکنند شامل مرزهای بینالمللی و محدودههای اداری داخل کشور است. در تحلیل مهاجرت، معمولاً بین مهاجرتهای بینالمللی که شامل حرکت از یک کشور به کشور دیگر میشود و مهاجرت داخلی که دربرگیرنده جابهجایی درونمرزی است، تفاوت میگذارند. این تفکیک نه تنها برای سهولت مطالعه بلکه بهدلیل آثار و پیامدهای متفاوتی است که در هرکدام از انواع مهاجرت داخلی و بینالمللی رخ مینماید. این دو الگوی مهاجرت در عین حال که وجوه مشترکی دارند و تفاوت نوعی مهمی با یکدیگر ندارند، اما با توجه به مقتضیات ویژه آنها، هر یک تحلیلهای ویژه خود را میطلبند (حسینی، 1390: 187).
بهطور کلی در مهاجرتهای بینالمللی یکسری علل و زمینههای عام و خاص وجود دارد؛ بدین معنی که عوامل مشترک اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، طبیعی و ... به عنوان دافعه در مبدأ یا جاذبه در مقصد منجر به تصمیم به مهاجرتهای فراملی میشود. باید به این نکته اشاره کرد که نقش و وزن هرکدام از این عوامل در مناطق مختلف جهان متفاوت است. مهمترین عوامل دافعه در مبدأ و جاذبه در مقصد به تفکیک ابعاد آن عبارتند از (شکل 2):
عوامل اجتماعی: عواملی چون مطلوبیت شرایط زندگی، همبستگی اجتماعی، امنیت اجتماعی، تبعیض و عدالت و مقبولیت بخشی از عواملی است که به عنوان عوامل جاذبه و دافعه اجتماعی، در رشد مهاجرتهای بینالمللی اثرگذار است.
عوامل اقتصادی: دیگر عواملی که در رشد مهاجرتهای بینالمللی بسیار اثرگذار است، عوامل اقتصادی میباشد. به برخی از این عوامل که میتوان اشاره نمود؛ رفاه و خدمات عمومی، بیکاری و فرصتهای شغلی، تسهیلات، درآمد سرانه، تأمین اجتماعی و جابهجایی شغلی است.
عوامل سیاسی: امنیت و ناامنی و جرمخیزی، صلح و آرامش و جنگ و بیثباتی، ثبات سیاسی، مشارکت سیاسی و توجه به حقوق سیاسی و مدنی، بخشی از عوامل سیاسی است که در افزایش مهاجرتهای بینالمللی تأثیرگذار است.
عوامل فرهنگی: علل و عواملی همچون ایدئولوژی، همگونی و ناهمگونی سبک زندگی، میزان تطابق نظام باورها، تفاوت در پیشینه تاریخی و فرهنگی، میزان مهاجرتهای بینالمللی را تحتتأثیر قرار میدهد.
عوامل طبیعی: عوامل طبیعی نیز در رشد مهاجرتهای بینالمللی تأثیرگذار است. عواملی همچون آسیبها و خطرات ناشی از بلایای طبیعی، زمینهای حاصلخیز و برداشتهای فراوان محصول، منابع آبی و خشکسالی و نوع اقلیم.
شکل (2) – عوامل مؤثر بر رشد مهاجرتهای بینالمللی
منبع: نگارندگان؛ برگرفته از (زرقانی و همکاران، 1395: 247-246 و صدرا، 1390: 26-25)
6-3- پیامدهای مهاجرتهای بینالمللی
مهاجرت در سطح فرد، مناطق مهاجرپذیر، مناطق مهاجرفرست و نظام اجتماعی که در هر دو منطقه مبدأ و مقصد حاکم است، دارای آثار و پیامدهایی میباشد. این تأثیرها ممکن است برحسب نوع و حجم مهاجرت و شرایط طبیعی با یکدیگر تفاوت داشته باشد (حسینی، 1390: 198). اثرات مهاجرتهای بینالمللی کشورهای مهاجرفرست و مهاجرپذیر بیشباهت به مهاجرتهای داخلی نیست. در این زمینه به تأثیراتی نظیر تغییر در ساختمان و ترکیب جمعیت، افزایش یا کاهش تعداد جمعیت، افزایش میزان دستمزدها، کاهش بیکاری، افزایش درآمد سرانه، بالا رفتن سطح زندگی، تنوع فرهنگی و انتقال تجربیات و نوآوریها، تغییر در موازنه پرداختهای خارجی و بهطور کلی بسیاری از پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میتوان اشاره نمود (کلارک، 1391: 193 و فهیمیراد، 1390: 31).
1-6-3- پیامدهای مهاجرت بر کشورهای مهاجرفرست
مهمترین تأثیر مثبت مهاجرت موقت یا دائم بر روی کشورهای مبدأ یا مهاجرفرست عبارت است از: گردش تجاری فزاینده بین کشور پذیرنده و کشور مبدأ مهاجرت که تا حد زیادی به سود کشور مهاجرفرست میباشد. شهروندانی که خارج از کشور به عنوان مهاجر کار میکنند با فرستادن کل یا بخشی از پول ناشی از دستمزدشان برای خانواده خود، به نوعی در رونق اقتصادی کشورشان اثرات قابل توجهی دارند. اثر مثبت دیگر مهاجرت برای کشورهای مبدأ، افزایش پتانسیل سرمایه انسانی است؛ به این معنا که بسیاری از مهاجرین هنگام بازگشت به کشور خود دارای مهارتها و تخصصهای زیادی هستند که در حین زندگی در کشور مقصد کسب کردهاند و میتواند برای کشور مبدأ بسیار مهم و سودمند باشد. از دیگر اثرات مثبتی که میتوان برای کشورهای مبدأ مهاجرت برشمرد، ایجاد فرصتهای کاری برای افرادی است که در جستوجوی شغلی هستند که در کشورشان وجود ندارد. به این ترتیب به رفع مشکلات بیکاری در کشور مبدأ کمک میشود (زرقانی و همکاران، 1395: 256).
نیروهای متخصص و ماهر ابزار و هدف توسعه میباشند. امروزه نیروهای متخصص و نخبگان به عنوان ثروت یک جامعه محسوب میشوند. پدیده مهاجرت بینالمللی نخبگان و متخصصان و به عبارتی فرار مغزها به دلیل آثار سوء فرهنگی، روانی، سیاسی و نقش منفی آن در فرایند توسعه و تخریب اعتبار ملی و تغییر نسلهای آینده به عنوان تهدیدی جدی برای حال و آینده کشور، نگرانیهایی در سطوح مختلف مدیریتی و اجتماعی کشور ایجاد کرده است (صالحی امیری، 1388: 116). اساسیترین و مهمترین تأثیر منفی احتمالی مهاجرت برای کشورهای مهاجرفرست، فرار مغزها و نیروی کار متخصص و در نتیجه کاهش رشد و بهرهوری میباشد (زرقانی و همکاران، 1395: 257). فرار مغزها (نیروی کار متخصص) میتواند اثرات مخربی بر کشورهای درحال توسعه که گریبانگیر این مشکل هستند، بگذارد. فرار مغزها یعنی از دست دادن سرمایههای انسانی و بازده منفی سرمایهگذاریهای آموزشی (پرویزی، 1394: 229) و از دست دادن افرادی که برای تربیتشان سرمایهگذاریهای فراوانی انجام شده است و آنها سالهای عمر مفید و مولد خود را در جای دیگری میگذرانند (دیوید. ام. هیر، 1380: 176).
در مجموع مهمترین مزایا و معایب برای کشورهای مهاجرفرست را میتوان شامل موارد زیر دانست:
- از میان رفتن نتایج سرمایهگذاریهای انجام شده در جهت پرورش جوانان
- از دست دادن نیروی کار اقتصادی (به دلیل کثرت مهاجرت جوانان)
- کند شدن روند افزایش جمعیت و یا کم شدن رقم کل جمعیت
- بالا رفتن مزد کارگران به علت کم شدن تعداد متقاضیان کار
- کاهش تقاضا برای امکانات بهداشتی، رفاهی و تفریحی
- ایجاد روابط فرهنگی، تجاری و ... میان دو کشور
- دگرگون شدن شکل هرم سنی جمعیت
- کم شدن میزان ازدواجها و ولادتها
- بهتر شدن موازنه پرداختهای خارجی
- کاهش تقاضای مسکن (زرقانی و همکاران، 1395: 259).
2-6-3- پیامدهای مهاجرت بر کشورهای مهاجرپذیر
به نظر میرسد مهمترین اثر مثبت مهاجرت برای کشورهای مهاجرپذیر، استفاده از مزایای نیروی کار متخصص و ماهری است که هیچ هزینهای بابت آموزش و تربیت آنها پرداخت نکردهاند، ضمن این که اینگونه کشورها کمبود نیروی کار خود را با مهاجرین خارجی که در بسیاری از موارد زبدهترین متخصصین نیز هستند، برطرف میکنند. کشورهای مقصد مهاجرت علاوه بر استفاده از مهاجرین متخصص و ماهر، از مهاجران بدون مهارت نیز استفاده میکنند. بدین ترتیب مهاجران بدون مهارت، اغلب شغلهایی را در کشور مقصد برعهده میگیرند که در آن کشور به نوعی جزو مشاغل پَست محسوب شده و ساکنان بومی آن مایل به پذیرش آنها نیستند. سایر تأثیرات مثبت مهاجرت برای کشورهای مهاجرپذیر عبارت است از: رشد اقتصادی با توجه به تقاضای بیشتر برای محصولات و خدمات ارائه شده توسط مهاجران و نیز درآمد افزوده شده از طریق مالیاتهای اضافی که مهاجران برای خرید و دستمزد خود پرداخت میکنند. همچنین کشورهای پذیرنده از مشارکتهای فرهنگی و اجتماعی که مهاجران در جوامعشان ایجاد میکنند، بهره میبرند (زرقانی و همکاران، 1395: 261-259). از نظر اجتماعی مهاجرت به نوعی کثرتگرایی در جامعه و به استقرار نهادهای لازم برای حفظ حقوق بشر منجر میشود. پیشداوریهای موجود درباره ارتکاب بیشتر مهاجران به رفتارهای بزهکارانه را از بین میبرد، افراطگراییهای ملیگرایی را تعدیل میکند و به نوعی به اشتراک همگانی در زندگی اجتماعی منجر میشود (زنجانی، 1391: 188-187).
پیامد منفی که اغلب کشورهای پذیرنده مهاجر در سراسر جهان از آن شکایت دارند این است که مهاجران شغلهای مربوط به نیروی کار بومی را برعهده گرفته و دستمزدها را کاهش میدهند؛ زیرا آنها معمولاً حاضر به انجام کار با حقوق کمتری خصوصاً در شغلهای بدون تخصص و کم دستمزد هستند. از دیگر تبعات منفی که مهاجرت برای کشورهای مقصد خواهد داشت، مشکلاتی است که پیرامون یکپارچهسازی مهاجران با جامعه بومی ایجاد میگردد (زرقانی و همکاران، 1395: 262-261). بَزِن25 (1998) معتقد است مهاجران میتوانند با ایجاد اقلیتهای فرهنگی، زبانی، مذهبی و بهخصوص نژادی، شاخصها و ویژگیهای جامعه را تغییر دهند. در بلندمدت مشهودترین اثری که مهاجران بهلحاظ اجتماعی برجای میگذارند، ایجاد اقلیتهای قومی در کشور میزبان است. ورود مهاجران با فرهنگها و قومیتهای متفاوت به جوامع یکدست و متجانس ممکن است آنها را به جوامع چند قومیتی و چند فرهنگی تبدیل نماید (زرقانی و موسوی، 1392: 19).
در مجموع مهمترین مزایا و معایب برای کشورهای مهاجرپذیر را میتوان شامل موارد زیر دانست:
- استفاده از نیروی فعال بدون هیچگونه سرمایهگذاری قبلی
- استفاده از کارگران خارجی در رشتههایی از فعالیت که کارگران محلی، حاضر به استخدام در آن نیستند.
- زیاد شدن جمعیت
- رقابت مهاجرین با کارگران محلی از لحاظ قبول سطح دستمزد پایینتر
- رواج شرایط بهداشتی نامناسب، اخلاق، آداب و عقاید نامناسب به وسیله مهاجرین (اگر مهاجران از سطح سواد و بهداشت پایینتری برخوردار باشند)
- ایجاد روابط فرهنگی و تجاری میان دو منطقه یا کشور
- افزایش تقاضای شغل و به عبارتی افزایش بیکاری
- افزایش تقاضاهای آموزشی، فرهنگی، تفریحی و ورزشی (زرقانی و همکاران، 1395: 264-263).
7-3- نظریههای مهاجرت
1-7-3- نظریه راونشتاین
برخی از محققان علوم اجتماعی معتقدند که نظریههای راونشتاین26 (1885-1889) یکی از نخستین نظریههای مهاجرتی محسوب میشود (زنجانی، 1391: 130). او طی بررسیهای مختلف پیرامون جریانهای مهاجرت داخلی در انگلستان و ولز، مشاهدات خود را تحت عنوان قوانین مهاجرتی مطرح ساخت (حسینی، 1390: 190). قوانین مهاجرتی راونشتاین شامل موارد زیر است که در شکل (3) مشخص شده است.
· مهاجرت و فاصله: در میزان مهاجرت بین دو نقطه، با فاصله آن دو نقطه از یکدیگر رابطه معکوس برقرار است. یعنی با کمتر شدن فاصله، میزان مهاجرت افزایش پیدا میکند.
· مهاجرت مرحلهای: فرآیند مهاجرت بهصورت پلکانی و مرحلهای است؛ یعنی مهاجرت از مناطق روستایی دورافتاده به شهرهای کوچک و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ صورت میگیرد. این جریان تا زمانی که جاذبه در شهرها و مراکز صنعتی و خدماتی وجود داشته باشد، ادامه خواهد داشت.
· دافعه و جاذبه: هر اندازه عوامل جاذبه در یک منطقه بیشتر باشد، تراکم و تمرکز ناشی از مهاجرت جمعیت در آن منطقه بیشتر است و برعکس؛ چنانچه عوامل دافعه بیشتر از عوامل جاذبه باشد جذب جمعیت و مهاجرت به آن منطقه کمتر خواهد بود. راونشتاین معتقد بود که عوامل جاذبه مهمتر از عوامل دافعه است.
· جریان و ضدجریان (تابها و بازتابها): اغلب مهاجرتها از نقاط روستایی به شهری و از شهرهای کوچکتر به شهرهای بزرگتر صورت میگیرد. درست است که بیشتر جریان مهاجرت بهصورت روستا – شهری است؛ اما جریان معکوس و وارونهای نیز وجود دارد که مهاجرت شهری – روستایی میباشد.
· ارتباطات و مهاجرت: هرچه ارتباطات و تکنولوژی توسعه یابد، شناخت و آگاهی از محیط پیرامونی افراد بیشتر خواهد شد. به این ترتیب کسی که قصد مهاجرت دارد اطلاعات بیشتری از محیط اطرافش پیدا خواهد کرد. پس میتوان گفت بین ارتباطات و مهاجرت رابطه مستقیمی برقرار است و با افزایش یکی، دیگری نیز افزایش مییابد.
· برتری انگیزه اقتصادی: راونشتاین علیرغم تأکید بر سایر عوامل مانند مالیاتهای سنگین، اجبار، شرایط نامساعد اقلیمی، قوانین ظالمانه و شرایط اجتماعی نامساعد در انجام و استمرار مهاجرت، بیشترین تأثیر را در عامل اقتصادی میداند.
· اختلاف بین مبدأ و مقصد و مهاجرت: بهطورکلی هرچه اختلاف بین مبدأ و مقصد مهاجرت از نظر شرایط زندگی در ابعاد گوناگون کمتر باشد، مهاجرت کاهش مییابد؛ پس در اینجا نیز یک رابطه مستقیم برقرار میباشد.
· افزونی مهاجرت زنان در مهاجرتهای با مسافت کم: به نظر میرسد نسبت مهاجران زن در مسافتهای کوتاه به مردان برتری داشته باشد.
شکل (3) – خلاصه قوانین مهاجرت از دیدگاه راونشتاین