تحليل تاريخي موانع توسعه صنعتي ايران
محورهای موضوعی :
1 - ت
کلید واژه:
چکیده مقاله :
يكي از اساسيترين سؤالات در محافل علمي و عمومي ايران اين است كه چرا اين كشور نتوانسته است به توسعه صنعتي دست يابد؟ اگر چه در تبيين موانع توسعه ايران، تحقيقات متعددي انجام شده اما صنعتي شدن به عنوان محور توسعه، كمتر مورد بررسي قرار گرفته است. هدف اساسي پژوهش حاضر اين است كه با تمركز بر دوره تاريخي شكلگيري انقلاب صنعتي در نيمه دوم قرن هيجدهم به اين سو، موانع توسعه صنعتي ايران را بررسي و به سؤالات زير پاسخ دهد. اول، آيا توسعهنيافتگي صنعتي ايران ريشه در موانع خارجي دارد؟ دوم، آيا توسعهنيافتگي صنعتي ايران ناشي از موانع داخلي است؟ سوم، آيا توسعهنيافتگي صنعتي ايران ناشي از سياستگذاريهاي دولتهاي قاجار است يا دولتهاي بعد نيز در آن شريكاند؟ براساس يافتههاي تحقيق كه با استفاده از روش تاريخي انجام شده است، دولتهاي استعمارگر در قرن نوزدهم از طريق محدود كردن فعاليت سرمايهداران ايراني در حوزههاي مهم صنعتي، ورشكسته كردن صنايع داخلي، سوق دادن اقتصاد كشور به سمت توليد مواد اوليه و خام و محروم كردن ايران از دريافت بخش قابل توجهي از درآمدهاي نفتي در يك دوره بلندمدت، نقش مهمي در توسعهنيافتگي صنعتي ايران دارند. اما پازل توسعهنيافتگي صنعتي ايران، از طريق موانع داخلي به ويژه سياستگذاريهاي نامناسب دولتها همچون فقدان برنامه در كمك به رشد بورژوازي، اتكاء به مواد اوليه به ويژه درآمدهاي بيدردسر نفت، واردات بي رويه كالاهاي مصرفي و واسطهاي، اصرار بر سياست جانشيني واردات كالا، ناتواني در جذب سرمايههاي خارجي و هزينههاي بالاي نظامي، تكميل ميشود. يافتههاي تحقيق همچنين بيانگر اين هستند كه اگر چه قاجارها زمينهساز توسعهنيافتگي صنعتي ايران بودند، اما دولتهاي پس از قاجار نيز در توسعهنيافتگي صنعتي ايران نقش پررنگي داشتهاند.