بايستههاي حفظ محيط زيست در پرتو قواعد فقه
محورهای موضوعی :
1 - ت
کلید واژه:
چکیده مقاله :
اصلاح روند رو به تزايد تخريب محيط زيست، نيازمند سازوکاري جدي است که توان ساماندهي به نابسامانيهاي اين عرصه مهم را داشته باشد. رويکرد انسان به طبيعت، از يک سو ريشه در نوع جهانبيني فرد داشته و از سوي ديگر سنجههاي سود و زيان شخصي، بر ميزان دخل و تصرف در محيط زيست و کيفيت آن تأثيرگذار است. اين مقاله ميکوشد با توجه به تأثير باورهاي شخصي در تعريف چگونگي روابط انسان با طبيعت، آن قسمتي از دين را (به عنوان يک جهانبيني فراگير) بيشتر مطمح نظر قرار دهد که در حوزه تنظيم اين روابط، تأثيرگذارتر است. بيشک، فقه همان بخش طلايي دين براي تنظيم زاويه ديد و چگونگي رابطه ما با طبيعت است که از يک سو بايدها و نبايدهاي نحوه حضور انسان در محيط زيست را تعريف کرده و به تنظيم قوانين الزامآور میپردازد و از سوي ديگر پويايي و تلازمش با زمان و مکان، توانمندياش را براي پاسخگويي به نيازهاي جديد، حفظ و تقویت مينمايد. اگر چه ادله فقهي، دلالت کافي در تعيين حدود و ثغور تصرفات انسان در طبيعت دارند، اما قواعد فقهي به اين دليل که هم براي مجتهد کاربرد دارد و هم براي مقلد، میتواند کاربرد بیشتری در عرصه محيط زيست داشته باشد. اين پژوهش با روش مطالعه کتابخانهاي، در کنار توجهی مختصر به قرآن، سنت و عقل، هشت قاعده فقهي را نیز در حفظ و حراست بهتر از محيط زيست مورد واکاوي قرار داده است.