Explaining Deleuze's view on corona pandemic management with a community-oriented approach
Subject Areas :mohamad taghi heydari 1 * , saeed moharami 2 , MAHTAB AMRAYI 3 , محمود اميد علي 4
1 - Assistant Professor, Department of Geography and Urban Planning, Zanjan University
2 -
3 - 3- PhD Student of Geography and Urban Planning, University zanjan
4 -
Keywords: Keywords: Philosophy of Jill Deleuze, Covid 19, community-centered, urban planning.,
Abstract :
The history of twentieth-century urban planning is replete with theories and methods that rely on the ontological, cognitive, and methodological assumptions of the positivist paradigm; In fact, pre-late urban planning of the late 1970s is a legacy of the dominance of the modernist rationalist approach of the 1950s and 1960s. One of the most important theorists of postmodernism is the French philosopher Gilles Deleuze. Deleuze tries to introduce a new look at knowledge by presenting his horizontal and transverse approach to knowledge, which is called "rhizomatic approach"; A view that opposes the tree approach to knowledge and challenges all the different epistemological systems based on the tree approach to knowledge. Deleuze argues that tree systems are linear, hierarchical, static, and vertical, and suggest cuts, divisions, and lines between things. Tree thinking is "thinking", while rhizome thinking is "thinking". The Covid 19 epidemic occurred in the 21st century at a time when various countries were developing and expanding complex relationships around the world, and success was one of the states with the most relationships. The lowest rate. At the beginning of the spread of Covid 19, each country tried to prevent the spread of the epidemic in their own country. Among these, the community-based approach focuses on the role of the voluntary and grassroots sector in local development and the formation of community-based organizations, above all on the role of the voluntary and grassroots sector in local development and the formation of organizations. Emphasis is community-oriented. In this approach, local communities are pioneered, spontaneously organized to achieve common interests and goals, including problem solving, achieving social welfare, and moving beyond the status quo of their local community.
- احمدآبادی آرانی، نجمه، فرج الهی، مهران و عبدالله یار، علی. (1396). تبیین دلالت¬های اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز با نظر به کاربرد آن در بهبود خلاقیت نظام آموزشی ایران. فصلنامه علمی-پژوهشی ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، دوره هفتم، شماره دو، پاییز 1396، صفحات 83 تا 110.
- سلحشوری، احمد و حق¬ویردی، رضا. (1394). تحلیل و نقد رویکرد ریزوماتیک بر اساس فلسفه اشراق. پژوهش¬نامه حکمت و فلسفه اسلامی س2، ش 4، بهار و تابستان 1394، صفحات 81 تا 102.
- سجادی، سید مهدی، فرمهینی فراهانی، احمدی هدایت، حمید و احمدآبادی آرانی، نجمه. (1397). تبیین معرفت¬شناسی ژیل دلوز و علامه طباطبایی و نقد چالشهای رویکرد ریزوماتیک. فصلنامه مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی 75، سال بیست و دوم، شماره دوم، تابستان 1397، صفحات 203 تا 226.
- صالحی، مرجان. (1395). دلالیت¬های اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز بر پرورش تفکر خلاق. پایان¬نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران.
- شکوری منفرد، علی و اردلانی، حسین. (1399). تأثیر بهکارگیری اندیشه پساساختارگرای ژیل دلوز در بهبود کیفی فضای آموزشی. مطالعات محیطی هفت حصار، شماره سی و سوم، سال نهم، پاییز 1399، صفحات 141 تا 158.
- قاسمی مقدم، حسن. (1390). مدیریت اجتماع¬محور خطر جرم. رساله برای اخذ مدرک دکتری تخصصی Ph.D حقوق جزا و جرم¬شناسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران.
- عاشوری، امیر، خیاطیان، محمد و فرزادی، محسن. (1397). بررسی نقش جامعه¬محوری در مدیریت بحران. کنفرانس عمران، معماری و شهرسازی جهان اسلام ایران-تبریز (پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی 2018).
- غنودی، فاطمه، محمدنژاد، اسمعیل، احسانی، سیده رقیه و صالحی، زهرا. (1399). موانع و تسهیل¬کننده-های قرنطینه در پاندمیک کووید 19: یک مقاله کوتاه. مجله علوم مراقبتی نظامی، سال هفتم، شماره 1، بهار 1399، شماره مسلسل 23، صفحات 73 تا 77.
- رجایی ریزی، محمدعلی، نظریان، اصغر و سرور، رحیم. (1393). چالش¬ها و راهبردهای توسعه اجتماع-محور منطقی کلانشهر تهران. فصلنامه جغرافیایی سرزمین، سال یازدهم، شماره 42، تابستان 1393، صفحات 17 تا 36.
- مرادزاده، عبدالباسط، قاسمی، محمد و سالارزهی، حبیب¬الله. (1399). توانمندسازی اجتماع¬محور با رویکرد ظرفیت¬سازی در مناطق روستایی سیستان و بلوچستان: یک مدل داده¬بنیاد. توسعه محلی«روستایی-شهری». دوره یازدهم، شماره 2، پاییز و زمستان 1398، صفحات 313 تا 338.
- کریمی، خدیجه و تقی¬لو، علی¬اکبر. (1399). مدیریت بحران اجتماع¬محور راهی بهسوی توسعه پایدار. فصلنامه دانش پیشگیری و مدیریت بحران، دوره دهم، شماره اول، بهار 1399، صفحات 59 تا 73.
- مطهری، زینب السادات و رفیعیان، مجتبی. (1395). تبیین مدلی بهمنظور ارتقاء مدیریت خطر بحران با رویکرد اجتماع¬محور، نمونه موردی: یکی از اجتماعات محلی تهران. مجله معماری و شهرسازی آرمان¬شهر، شماره 17 پاییز و زمستان 1395، صفحات 389 تا 402.
- مالمیر، راضیه، ماهر، علی، طغیانی، راهله و صفری، محمدصالح. (1399). مدیریت بحران بیماری کووید 19: بازمهندسی نظام ارائه خدمات سلامت در ایران. مجله علمی-پژوهشی سازمان نظام پزشکی، دوره 38، شماره 1، بهار 1399، صفحات 11 تا 18.
- Acuto, M. (2020). COVID-19: lessons for an urban (izing) world. One Earth.
- Albert, M. J. (2020). Crisis and Individuation: Mapping and Navigating the Planetary Crisis Convergence (Doctoral dissertation, Johns Hopkins University).
- Bernes, T., Brozus, L., Hatuel-Radoshitzky, M., Heistein, A., Greco, E., Sas-nal, P., Yurgens, I., Kulik, S., Turianskyi, Y., Gruzd, S., Sidiropoulos, E., Grobbelaar, N., Yenel, S., Javier Regazzoni, C., Dongxiao, C., Chuanying, L., Kapur, K., Suri, S., Vermonte, P., Damuri, Y.R., Muhibat, S., & Ca-ballero-AnthonyMay, M. (2020). Challenges of Global Governance amid the COVID-19 Pandemic. Council on Foreign Relations (CFR).
- Bouey, J. (2020, March). Assessment of COVID-19's Impact on Small and Medium-Sized Enterprises: Implications from China: Testimony of Jennifer Bouey, Before the US House Committee on Small Business, March 10, 2020. In RAND Corporation. Rand Corporation.
- Bissola, R., Imperatori, B., & Biffi, A. (2017). A rhizomatic learning process to create collective knowledge in entrepreneurship education: Open innovation and collaboration beyond boundaries. Management Learning, 48(2), 206-226.
- Cao, Y., Shan, J., Gong, Z., Kuang, J., & GAO, Y. (2020). Status and Challenges of Public Health Emergency Management in China Related to COVID-19. Frontiers in Public Health, 8, 250.
- Eltarabily, S., & Elghezanwy, D. (2020). Post-Pandemic Cities-The Impact of COVID-19 on Cities and Urban Design. Architecture Research, 10(3), 75-84.
- Fegert, J. M., Vitiello, B., Plener, P. L., & Clemens, V. (2020). Challenges and burden of the Coronavirus 2019 (COVID-19) pandemic for child and adolescent mental health: a narrative review to highlight clinical and research needs in the acute phase and the long return to normality. Child and adolescent psychiatry and mental health, 14, 1-11.
- kateh Sadati A K, B Lankarani M H, Bagheri Lankarani K. (2020). Risk Society, Global Vulnerability and Fragile Resilience; Sociological View on the CoronavirusOutbreak, Shiraz E-Med J. Online ahead of Print ; 21(4):e102263. doi: 10.5812/semj.102263. Retrieved from:
- Kang, M., Choi, Y., Kim, J., Lee, K. O., Lee, S., Park, I. K. ... & Seo, I. (2020). COVID-19 impact on city and region: what’s next after lockdown? International Journal of Urban Sciences, 24(3), 297-315.
- UNHCR, A. (2008). A Community-Based Approach in UNHCR Operations.
- Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD) (2020), Cities policy responses.
- Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD) (Updated 23 July 2020), Cities policy responses.
- Stone, R. Veterans Health Administration Office of Emergency Management COVID-19 Response Plan. Published March 23, 2020.
فصلنامه راهبرد توسعه/ سال هیجدهم/ شماره 3 (پیاپی71)/ پاییز 1401/ 153-131
Quarterly Journal of Development Strategy, 2022, Vol. 18, No.3 (71), 131-153
تبیین نگرش دلوزی بر مدیریت
پاندمیک کرونا با رویکرد اجتماع مداری
محمد تقی حیدری1
محمود اميد علي2
مهتاب امرايي3
سعید محرمی4
(تاريخ دريافت 24/10/1400 ـ تاريخ تصويب 17/6/1401)
نوع مقاله: علمی ترویجی
چکیده
تاريخ شهرسازي قرن بيستم، مملو از نظريات و روشهایی است كه به مفروضات هستي شناختي، شناخت شناختي و روششناختی پارادايم اثباتگرایی وابسته هستند؛ درواقع، برنامهریزی شهري پيش از اواخر دهه هفتاد ميلادي، ميراث تسلط رويكرد عقلائـي مدرنيسـتي دهـه 50 و 60 میلادی اسـت. یکی از نظریهپردازان مهم و شاخص پستمدرنیسم (ژیل دلوز)، فیلسوف فرانسوی است. دلوز با طرح رویکرد افقی و عرضی خود به معرفت که موسوم به (رویکرد ریزوماتیک) است سعی دارد نگاهی نو به معرفت و دانش را مطرح کند؛ دیدگاهی که در برابر رویکرد درختی به معرفت قرارگرفته و همه نظامهای معرفتی گوناگون مبتنی بر رویکرد درختی به معرفت را به چالش فراخواند. دلوز معتقد است نظامهای درختی دارای خصلتی خطی، سلسهمراتبی، ایستا و عمودی هستند و از برشها و تقسیمبندیها و خطمشی بین امور حکایت میکند. تفکر درختی همان »تفکر بودن« است، حالآنکه تفکر ریزومی »تفکر شدن« است. اپیدمی کووید 19، در قرن بیست و یکم درزمانی به وقوع پیوست که کشورهای مختلف در حال ایجاد و گسترش روابط پیچیدهای در سرتاسر جهان بودند و موفقیت از آن دولتهایی بود که بیشترین روابط را داشتند درحالیکه کووید 19، این روابط را به کمترین میزان رساند. در ابتدای گسترش کووید 19، هرکدام از کشورها تلاش میکردند تا از ورود و گسترش اپیدمی در کشور خود خودداری نمایند. در این میان رویکرد اجتماعمحور، بیش از همه بر نقش بخش داوطلبانه و مردمی در توسعه محلی و شکلگیری سازمانهای اجتماعمحور، بیش از همه بر نقش بخش داوطلبانه و مردمی در توسعه محلی و شکلگیری سازمانهای اجتماعمحور تأکید دارد. در این رویکرد، اجتماعات محلی پیشقدم شده، بهصورت خودجوش سازمانیافته تا به علائق و اهداف مشترک ازجمله حل مسائل، دستیابی به رفاه اجتماعی و خروج از وضعیت موجود جامعه محلی خود دست یابند.
واژگان کلیدی: فلسفه ژیل دلوز، کووید19، اجتماعمحوری، شهرسازی.
1- بيان مساله
ويژگي غیرقابلانکار قرن بيست و يكم، افزايش شـدت و سرعت تحولات جهان اسـت و گسـترش شـهرهاي جهـاني، مگا شهرها و افزايش جمعيت شهرنشين جهان؛ شـهرها را بـه هسته و مركز اين تغييرات و تحولات فزاينـده تبـديل كـرده اســت. افــزايش ســرعت تحــول و پیچیدهتر و غیرقابلپیشبینیتر شدن مسائل شهري، منجر به چرخشهای نظري در علوم فضايي شده اسـت كـه بـا چرخشهای نظـري در فلسفه، علوم رياضي و علوم اجتماعي متناظر میباشند. ايـن چرخشهای نظري با افزايش محبوبيت نظرياتي كه بر تغييـر و عدم ثبات تأکیددارند همـراه بـوده اسـت و چـرخش از مدرنيســـم بـــه پستمدرنیسم، از ســـاختارگرايي بـــه پساساختارگرايي، از كانستراكيتيويسم به ديكانستراكتيويسم، از سيستمهاي در تعـادل و موازنـه بـه سيسـتمهـاي بسـيار نامتعادل و غيرمتوازن، از سيستمهاي بسته به سيسـتمهـاي باز و ... همگي نشاندهنده اين چرخش نظري مهـم هسـتند كه آثار آن در شهرسازي و برنامهریزی شهری بسيار گسترده بوده است.یکی از بحرانهای قرن حاضر که تمام جنبهها و برنامهریزیها در جهان را تحت تأثیر قرار داده است بیماری ناشی از ویروس کرونا میباشد. باندمی کرونا اولین بیماری همهگیر در جهان نیست، همه گیرهای دیگری نیز وجود داشتهاند که به دنیا حمله کرده و به زندگی میلیونها نفر پایان دادهاند. که نهتنها بر حوزه سلامت تأثیر گذاشته بلکه تأثیرات شهری و عواقب اقتصادی را نیز برجای گذاشتهاند ( Eltarabily & Elghezanwy,2020 :75). در سراسر کشورهای جهان موج های مختلف بحران کووید 19، موجب کاهش تولید ناخالص داخلی گردید. این بزرگترین افت اقتصادی پس از رکود بزرگ اقتصادی در سال 1930 میلادی است (OECD,2020: 6). مصونیت از قبل موجود در برابر ویروس جدید در افراد وجود ندارد و احتمال گسترش آن در سراسر جهان را دارد (Stone,2020: 2). انزوا، محدودیتهای تماس و رکود اقتصادی، تحول كامل در فضای روانی - اجتماعی را بر كشورهای آسیبدیده تحمیل میكند (Fegert et al,2020: 2). تحرک جهانی و زنجیره های تأمین را به بنبست میرساند با اثرات موج دار که تعداد زیادی از آنها تابهحال نمایان شده است (Bouey,2020: 3؛ Acuto,2020: 317). تغییر در سبک زندگی مردم و محل کار، کاهش قابلیت اطمینان مسکن، شوکهای اقتصادی و نابرابری و تهاجم به حریم خصوصی (Kang et al,2020: 300) ؛ و پیامدهای عمیق و گسترده خود کووید 19، که بهطور مستقیم، بر سلامت عمومی و اقتصاد جهانی و بهطور غیرمستقیم، در اولویت ها و جهانبینیها، نتیجهگیری برای ارزیابی آینده ادغام جهانی و اهمیت حاکمیت جهانی تأثیر گذاشته است قابلتأمل و بررسی دقیقتر است (Bernes and et all,2020:10).. این وضعیت نتیجه تناقضاتی است که جهان در مورد کاربرد فناوری هوشمند سازی جهانی و چند فرهنگی در مقابله با ناملایمات کووید 19 فعلی داشته است (Abusaada & Elshater, 2020: 418). اولین اقداماتی که برای مهار این ویروس صورت گرفت، اقداماتی مانند فاصلهگذاری اجتماعی، قرنطینه کردن، بسته شدن مرزها و ردیابی انسان بوده است. این اقدامات در کوتاهمدت جوابگو خواهد بود. بااینحال، برای رسیدگی به مشکلات ثانویهای که شهرها و مناطق با این اقدامات روبرو هستند، مانند تغییر در سبک زندگی مردم و محل کار، کاهش قابلیت اطمینان مسکن، شوکهای اقتصادی و نابرابری و تهاجم به حریم خصوصی (Kang et al, 2020: 300)، و پیامدهای عمیق و گسترده خود کووید 19، که بهطور مستقیم، بر سلامت عمومی و اقتصاد جهانی و بهطور غیرمستقیم، در اولویتها و جهانبینیها، برای آینده ادغام جهانی و اهمیت حاکمیت جهانی تأثیر گذاشته است قابلتأمل و بررسی دقیقتر است (Bernes and et all, 2020: 10). اپیدمی کووید 19، در قرن بیست و یکم درزمانی به وقوع پیوست که کشورهای مختلف در حال ایجاد و گسترش روابط پیچیدهای در سرتاسر جهان بودند و موفقیت از آن دولتهایی بود که بیشترین روابط را داشتند درحالیکه کووید 19، این روابط را به کمترین میزان رساند. در ابتدای گسترش کووید 19، هرکدام از کشورها تلاش میکردند تا از ورود و گسترش اپیدمی در کشور خود خودداری نمایند. در درون کشورها اقدامات قرنطینه و محدودیتها سبب انزوای اجتماعی گردید. در این زمان دولتها از طریق بهکارگیری نیروهای امنیتی و سازمانهای بهداشتی به مقابله با اپیدمی پرداختند. برای مقابله با ویروس کشورها تلاش کردند تا هرکدام بهصورت جداگانه برای تولید دارو و یافتن یک راهحل اساسی به نتیجهای مطلوب دست پیدا کنند، غافل از آنکه دستیابی به یک راهکار مناسب برای مقابله با اپیدمی نیاز به یک اجماع و هماهنگی بین دول مختلف و سازمانهای مختلف دارد. هرچند سازمانهای بین المللی مثل سازمان بهداشت جهانی تلاش نمود در بین کشورهای دارای فناوری یک وفاق جمعی ایجاد نماید اما یک مانع مهم برای این موضوع خودخواهی کشورها و تلاش برای دستیابی به منافع حاصل از دستیابی به دارو برای مقابله با ویروس بود. کشورها در داخل عموم مردم را در خانهها حبس کردند و اقدامات گاه سختگیرانه بدون ایجاد یک فرهنگسازی و ایجاد آگاهی از شرایط موجود اعمال نمودند که نتیجهای درخور برای جوامع مختلف که برای مقابله با اپیدمی به دنبال راه چارهای بودند، حاصل نگردید. برخی از کشورها ازجمله جمهوری خلق چین از طریق ایجاد فضاهای مجازی و ایجاد کانالهای تلویزیون و استفاده از فناوریهای نوین اقدامات گستردهای برای مقابله با ویروس انجام دادند. شهرها طیف وسیعی از بازیگران، ازجمله دولتهای ملی و منطقهای، ذینفعان شهری و شهروندان (OECD, 2020: 17)، را شامل میشوند. شوک ناشی از وقوع اپیدمی در ابتدا موجب سردرگمی تمام کشورها شده بود درحالیکه بهمرور در برخی از جوامع دریافتند برای مقابله با شرایط موجود باید یک هماهنگی و اجماع مناسبی در جوامع خود به وجود آورند. بهطور مثال در ایران بسیاری از سازمانهای مردمنهاد وارد عمل شدند و به کمک جامعه درمانی و پزشکی و اقشار آسیبپذیر جامعه پرداختند. تجربه شهرهای مختلف در کشورها در مقابله با اپیدمی تاکنون نشان میدهد که اقداماتی با موفقیت همراه بوده که دولت در کنار بخش خصوصی، کمکهای مردمی و سازمان های مردمنهاد را نیز به کمک فراخواندهاست. در اینجاست که مفهوم اجتماعمحور که به معنی مشارکت دادن مردم در برنامهریزیها از طراحی تا اجرا و ارزشیابی، با استفاده از راهبردهایی نظیر اقتدار افزایی، آموزش مهارتهای زندگی، حمایتگری، آگاهسازی و ... که از بروز بسیاری از نابسامانیها در سطح اجتماعی جلوگیری نموده، فرآیند آن منجر به افزایش کیفیت زندگی آحاد جامعه میگردد (علی پوری نیاز و همکاران، 1388: 358)، و همچنین مفهوم مشارکت اجتماعی که احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است (علیزاده فرد و صفاری نیا، 1399: 133)، معنا پیدا میکند. ازجمله جریانهای فکری که در عصر حاضر بسیار به مسئله مدیریت اجتماع مداری توجه نموده است رویکرد پستمدرنیسم است. تأثیر پستمدرنیسم در حوزه نظریات مدیریت در حدی است که برخی محققان در تقسیم خود از نظریات مدیریت، یک بخش را به نظریات پستمدرن اختصاص دادهاند. نفی عقلانیت، رسمیت، و قانونمدار در امور سازمانی، استفاده از استعارههای متنوع و نرم برای سازمان، تنوع ساختارهای سازمانی، و توجه به گروههای خاص ازجمله ویژگیهای نظریات پستمدرن مدیریت است. مدیریت فرا نوگرا (پستمدرن)، مؤلفههای مدیریت را بهگونهای دیگر مطرح و تعریف میکند. مؤلفههای: برنامهریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل، در مدیریت پستمدرن به ترتیب، بهصورت: نوآوری و ابتکار، سازماندهی فعال، ترغیب، هم آفرینی و خودکنترلی مطرح میشوند (میر سپاسی،1383).
رويکردهاي اجتماعمحور بهصورت بالقوّه بر توانمندسازي مشارکتي و ايجاد ساختارهايي باقابلیت انتقال تفکرات و مطالبات از پايين به بالا بنا میشوند. حاکميت اخلاق و اولويت پرداخت بسياري از کمکهای بلاعوض به سازمانهای اجتماعمحور، از علل اصلي موفقيت اين رويکردهاست. یک از نظریهپردازان مهم و شاخص پستمدرنیسم« ژیل دلوز»، فیلسوف فرانسوی است. دلوزی از منتقدان ساختارگرایی میباشد و از هر نوع چهارچوب پیشین که رفتار، فکر، کنش و آیندهی موجودات را معین کند گریزان است. برای دلوز آنچه اهمیت دارد تفاوتها، یگانگیها و نظم گریزیها است. فلسفه دلوز را بهدرستی میتوان فلسفهی تفاوتها و یگانگیها دانست. دلوز با طرح رویکرد افقی و عرضی خود به معرفت که موسوم به «رویکرد ریزوماتیک» است سعی دارد نگاهی نو به معرفت و دانش را مطرح کند، دیدگاهی که در برابر رویکرد درختی به معرفت قرارگرفته و همه نظامهای معرفتی گوناگون مبتنی بر رویکرد درختی به معرفت را به چالش فرامیخواند ( باقری نژاد،1388) دلوز معتقد است نظامهای درختی دارای خصلتی خطی، سلسهمراتبی، ایستا و عمودی هستند و از برشها و تقسیمبندیها و خطمشی بین امور حکایت میکند. تفکر درختی همان « تفکر بودن» است، حالآنکه تفکر ریزومی « تفکر شدن» است. شدن و صورتی متکثر، غیرخطی، در جهات متفاوت و مرتبط با خطوط دیگر و بدون مرزبندیهای تفکر درختی، تفکر ریزوماتیک میتواند فضاها و خطوط تفکر درختی را در هم بشکند و آن را در شبکهای از امور متقابل از نو سامان دهد. تفکر ریزوماتیک تفکری است که نقطه پایانش، آغاز راه تازهای است و یا به عبارتی صحیحتر نمیتوان برای آن آغاز و انجامی متصور شد. در رویکرد ریزوماتیک اندیشه سامان و قراری ندارد و کولیوار برای یافتن سرزمینهای جدید بدون طرح و نقشه قبلی دائم درحرکت است ( دلوز، ترجمه گلستان،1374، 248).
پــژوهش حاضــر، نگرش و اندیشه بسا ساختارگرایانه و پستمدرنیستی ژیل دلوز را بر روند و چگونگی مدیریت همهگیری بیماری کرونا را با رویکرد اجتماع مداری توصیف مینماید. فرا تركيب دادهها و تطبيق و تفسير نتايج بهدستآمده از بررسیهای كيفي؛ ضـمن شناسـايي رویکرد اجتماعمحور در مدیریت پاندمیک کرونا، اصول اندیشه ژیل دلوز در برنامهریزی شـهري را جمعبندی نموده و به اين رويكرد در نظريـه و عمـل برنامهریزی شهري پرداخته است.
2- مباني نظري
2-1- گذري بر ريزوم ژيل دلوز
تاريخ شهرسازي قرن بيستم، مملو از نظريات و روشهایی است كه به مفروضات هستي شناختي، شناخت شناختي و روششناختی پارادايم اثباتگرایی (پوزيتيويستي) وابسته هستند؛ درواقع، برنامهریزی شهري پيش از اواخر دهه هفتاد ميلادي، ميراث تسلط رويكرد عقلائـي مدرنيسـتي دهـه 50 و 60 م. اسـت. در دهـه 60 و 70 م.، بـروز آثـار فلسفه ساختارگرايي در نظريه شهرسازي، تا حدودي باعث كاهش اقتدار مدرنيسم و اثباتگرایی شد و اين سير تحول، متعاقباً به رواج پساساختارگرايي و اندیشههای پسامدرن در نظريـه و عمـل برنامهریزی شـهري انجاميـد بهگونهای كـه پساساختارگرايي، نقطه عطف اين چرخش پارادايمي محسوب میشود. باگذشت چند دهه از اين چـرخش پـارادايمي، همچنان ابهاماتي درباره اصول و ویژگیهای اين پارادايم در برنامهریزی شهري و زمینههای شکلگیری آنها وجود دارد.
منظـور از اصـل کثرتگرایی، صحيح و معتبـر دانسـتن فهمهای متكثـر و دانشهای متنوع گروههای اجتمـاعي مـردم بـراي توليـد، تحليل و ارزيابي برنامههای شـهري میباشد. بـا پـذيرش محدودیتهای علم و شناخت، روايـت غالـب برنامـه ريـزان متخصص از «حقيقـت» و تعريـف«مسئله» كنـار گذاشـته میشود و مشاركت «ذهنیتها» و «تفسير»هاي متكثر مردم و ذينفعان، با روشهای متنوع از مباحثه رسمي گرفتـه تـا قصهگویی و نقش بـازي كـردن جـايگزين آن در فرآينـد برنامهریزی میشود. ويژگي غیرقابلانکار قرن بيست و يكم، افزايش شـدت و سرعت تحولات جهان اسـت و گسـترش شـهرهاي جهـاني، مگا شهرها و افزايش جمعيت شهرنشين جهان؛ شـهرها را بـه هسته و مركز اين تغييرات و تحولات فزاينـده تبـديل كـرده اســت. افــزايش ســرعت تحــول و پیچیدهتر و غیرقابلپیشبینیتر شدن مسائل شهري، منجر به چرخشهای نظري در علوم فضايي شده اسـت كـه بـا چرخشهای نظـري در فلسفه، علوم رياضي و علوم اجتماعي متناظر میباشند. ايـن چرخشهای نظري با افزايش محبوبيت نظرياتي كه بر تغييـر و عدم ثبات تأکیددارند همـراه بـوده اسـت و چـرخش از مدرنيســـم بـــه پستمدرنیسم، از ســـاختارگرايي بـــه پساساختارگرايي، از كانستراكيتيويسم به ديكانستراكتيويسم، از سيستمهاي در تعـادل و موازنـه بـه سيسـتمهـاي بسـيار نامتعادل و غيرمتوازن، از سيستمهاي بسته به سيسـتمهـاي باز و ... همگي نشاندهنده اين چرخش نظري مهـم هسـتند كه آثار آن در شهرسازي بسيار گسترده بوده است. اين در حالي ست كه نظريه و عمل برنامهریزی شـهري از آغاز بهعنوان يك علم پوزيتويستي و بر مبناي اصالت ثبـات و هستیشناسی جوهري بنيان گذاشتهشده است و در مواجهـه با درهم بافتگیها و تحولات نظامهای شهري با مشكل مواجـه میشود. عمل برنامهریزی، ماهیتاً مكانيسمي ساده كننده است و نياز دارد نسخه سادهشده و جامـد و ثبـات دادهشدهای از درهم بافتگي و پويايي شهري را ايجـاد كنـد و همـين مسئله موجب ضعف برنامهریزی در فهم و مواجهه با هرگونه تحـول شهري پیشبینینشده گشته است. نهتنها تفكـر مـدرن و پوزيتويستي، بلكه حتي رويكرد ساختارگرايانه نيـز بـر مبنـاي اصالت ثبات بنيان گذاشتهشده اسـت. هندسه اقليدسـي و ادراك مطلـق از فضـا، تمـام مفهـوم سـنتي برنامهریزی را دربرمي گیرد. فريدمن (1993) در همين رابطه مینویسد كـه رابطه مفهوم سنتي برنامهریزی و روش اقليدسي آنقدر عميـق است كه حذف مدل سنتي مترادف با حذف ایده برنامهریزی تلقــي میشود.(482: 1993, Friedmann).
گرچه از عمر پساساختارگرايي تنهـا كمتـر از نیمقرن میگذرد، اما ریشههای اين انديشـه بـه فلسـفه پويشـي بازمیگردند. هستیشناسی متناظر با فلسفه پويشي و فرآيندي، هستیشناسی شدن ناميده شده اسـت كه در مقابلِ هستیشناسی جـوهري مطرح میشود 288): 2011 ( Chia & Nayak, در فلسفه پويشـي، تقدم و اهميت با «شدن» اسـت نـه «بـودن»؛ و تفـاوت در مقابــلِ هــويتي ثابــت، و زمــان و مــوقتي بــودن در مقابــلِ موقعیتهای ساده فضايي، تقـدم و برتـري دارنـد. باور بـه اصـالت تغييـر، هسـتة مركـزي فلسفه پويشــي میباشد كــه در كنــار پساســاختارگرايي، سرسختترین منتقدان به مدرنيته بوده و هر دو، ریشههای نظري پسامدرنيسـم محسـوب میشوند. فلسـفه پويشـي و پساساختارگرايي، شباهتهای مهمي دارند كه بر ویژگیهای پساختارگرايي در شهرسازي تأثير قابلتوجه داشـته اسـت. فرایند محوری، تحولگرایی، تكثرگرايي و مجادله طلبي در ديدگاه وايتهد، نهتنها ازنظر مفهومي بلكه ازنظر زمـاني نيـز کاملاً مـوازي و داراي همپوشاني بـا همـين مفـاهيم در ميـان انديشـمندان پساساختارگرا نظير دريدا و بعدها دلوز هستند.
نظريـات دلـوز، مطالعـات شـهري و فضـايي انديشـمندان پساساختارگرا و پسامدرن در دهههای اخير، نظيـر جـين هيلير، نيل برنر، كيم دووي، كالين مكفارلن، گرت ديرو و بسياري ديگر را بهشدت تحت تأثير قرار داده است و از اين طريق بر نظريه و عمل برنامهریزی و طراحـي شـهري مؤثر بوده است. یکی از نظریهپردازان مهم و شاخص پستمدرنیسم «ژیل دلوز»، فیلسوف فرانسوی است. دلوز در حوزههای متنوعي چون تاریخ فلسفه، فلسفه سیاست، زیباشناسي، متافیزیک، ادبیات و نظریه سینما کارکرده است. ازآنجاییکه این متفكر، در فضای فكری فلسفه فرانسوی نشو و نما یافته و تحت تأثیر یا منتقد متفكران و نظریات آنها بوده و متأثر از وایتهد، برگسون و گابریل تارد میباشد و منتقد سرسخت افلاطون، ارسطو، دکارت، کانت، هگل است. اندیشه و فضای فکری ژیل دلوز برم بنای مواردی از قبیل گریز از ساختار، نافروکاست گرایی، ارادههای معطوف به پیوند، از ذاتها به اتصالها، معرفت تصویر نیست و تیشه به ریشه درخت معرفت میباشد. دلوز با طرح رویکرد افقی و عرضی خود به معرفت که موسوم به «رویکرد ریزوماتیک» است سعی دارد نگاهی نو به معرفت و دانش را مطرح کند؛ دیدگاهی که در برابر رویکرد درختی به معرفت قرارگرفته و همه نظامهای معرفتی گوناگون مبتنی بر رویکرد درختی به معرفت را به چالش فراخواند. دلوز معتقد است نظامهای درختی دارای خصلتی خطی، سلسهمراتبی، ایستا و عمودی هستند و از برشها و تقسیمبندیها و خطمشی بین امور حکایت میکند. تفکر درختی همان «تفکر بودن» است، حالآنکه تفکر ریزومی «تفکر شدن» است. شدن و صورتی متکثر، غیرخطی، در جهات متفاوت و مرتبط با خطوط دیگر و بدون مرزبندیهای تفکر درختی، تفکر ریزوماتیک میتواند فضاها و خطوط تفکر درختی را در هم بشکند و آن را در شبکهای از امور متقابل از نو سامان دهد (احمدآبادی آرانی و همکاران، 1396: 86-87). رویکرد ریزوماتیک این توانایی را به ما میدهد که مفاهیم درختوار و سلسلهمراتبی از دانش که در پایههای محکم و سنتی تفکر، ریشه دارد، متزلزل کنیم. ترک تفکر درختی به معنای تبدیلشدن به کوچ گر است که اجازه میدهد تفکر سرگردان شود و فراسوی متون و قلمروهای آشنا، به قلمروسازی اقدام نماید (سلحشوری و حقویردی، 1394: 88). دلوز معتقد است تفکر ریزوماتیک تفکری است که نقطه پایانش، آغاز راه تازهای است و به عبارتی؛ نمیتوان برای آن آغاز و انجامی متصور شد. تفکر ریزوم تابع هیچ الگوی ساختاری یا زایشی نیست. اندیشه ریزوماتیک، قلمرو زدا و بنیانشکن است و هیچ حدومرزی برای خود نمیشناسد و با نفی مرکزیت و جزماندیشی، وحدت و تمامیت، به چندگانگیها و ناهمگنیها دامن میزند. ازآنجاکه اندیشه در این منظر، بیقرار و سیال و مرکزگریز است؛ نکته مهم در این رویکرد، صرف اندیشه است و نه محتوای آن؛ بنابراین، سخن گفتن از حرکت روبهجلو یا بالا منتفی است. معرفت هر چه خردتر، متکثرتر، متفاوتتر و هدف گریز تر باشد، مطلوبتر است (سجادی و همکاران، 1397: 204). مفهوم محوریای که برای شناخت ریزوم و رویكرد ریزوماتیک وجود دارد مفهوم امر بسگانه (multiple) است. بسگانگيها ریزوماتیکاند؛ برخلاف درخت که رابطههای عمودی را تجسم میبخشد ریزوم حاکي از رابطههای افقي و انشعاب یابنده و شاخهشاخه است. یک مونتاژ، ابعاد این بسگانگي ها را بسط و توسعه میدهد و با این تغییرِ کمّي، باعث تغییری کیفي در آن میشود. در ریزوم، از نقاط یا حالاتي که در ساختار، ریشه یا درخت یافت میشود خبری نیست، آنجا هر چه هست خطوط است و بس. درنتیجه از مفهوم وحدت نیز خبری نیست. ریزوم یا بسگانگي هرگز اجازه نمیدهد اصلي وحدتبخش و متعالي، بر فراز سرش بایستد. یكي از مهمترین ویژگیهای ریزوم این است که راههای ورودیِ بسگانه و متكثری دارد، در همه این جهات پیش میرود و از هر یک از مدخلها و دریچههای ورودیاش ارتباط و اتصالي جدید برقرار میکند، ریزوم قابل فروکاست به «امر واحد» نیست، واحدی که تبدیل به دو، سه، چهار، پنج و ... شود و تكثرها و چندگانگیها را از دل خویش بزاید. (چنانكه در مدل (مثال) افلاطوني یا "اَحَد" نوافلاطوني شاهدیم). امر چندگانه در ریزوم، چندگانگیاش را با انشعاب و اشتقاق از واحد به دست نیاورده است. نه آغاز دارد و نه پایان بلكه همواره در میانه است، به قول دلوز و به تأسي از آنری برگسون» جوهره یکچیز هیچگاه در نقطه شروع نمایان نمیشود، بلكه در میانه آشكار میشود.«خلاصه اینکه ماشینهای میلگر به شكلي ریزوماتیک پیوسته در تلاش برای اتصال با دیگر ماشینهای میلگر هستند و جریان و سیلان هستي را باید با همین اتصالات ریزوماتیک فهم کرد.) باید توجه داشت که «ماشین» در اینجا نباید با «مكانیزم» خلط شود: مكانیزم اشاره به مجموعهای از اجزاء دارد که به خاطر تحقق غایت یا کارکردی در کنار هم چفتوبست شدهاند، ولي ماشیني که دلوز از آن سخن میگوید اشاره به جفت شدن اجزایي بهظاهر نامتجانس دارد که به دنبال تحقق غایت یا کارکردی بیروني نیستند و تنها هدف جفتوجور شدنشان خودِ همین جفتوجور شدن است و بس، جفتوجور شدني که دربند کارکردهای انداموارگي نمیماند! تولیدی گری به این نكته اشاره دارد که وجود یک ماشین میلگر صرفاً تحقق امری بالقوه نیست، برای دلوز ماشینهای میل ورز در پي آفرینش و تولیدند و میل به تجربه اموری تازه دارند و هرگز محبوس در چهارچوبها و قوههای پیشیني نمیمانند. این اتصالات قابل فروکاست یا منتج از امری پیشیني یا اصیل که در ورای خود اتصالات قرار دارد نیست. تكثر و انشعاب، استنتاج و تحقق امر بالقوه نیست، بلكه زایش است. (جمشیدی و شریفزاده، 1396،159) خلاصه اینكه در هر اتصالي و در هر پیوندی و در هر مواجههای، کنشگران یا ماشینهای میل گر بازتعریف میشوند، آنها تغییر میکنند و ویژگیهای یكدیگر را معاوضه میکنند. در این مواجهه قابلیتهای جدیدی به دست میآورد، ظرفیتهای تازهای ایجاد میکند. توجه کنیم که بحث کشف این قابلیتها نیست، بلكه بحث ایجاد آنهاست. هر مواجههای حاوی پیشامد یا اصلاً خود پیشامد است. پیشامد امری تازه و شگفتیآور است. پیشامد تحقق قوهها نیست، پیشامد کشف چیزهای از پیش موجود نیست، پیشامد بازتولید بر اساس مفاهیم ذهني نیست، پیشامد امری است که درگذشته نبوده است و تازه متولدشده است. فلسفه دلوز یک فلسفه مواجهه-محور است. دلوز در خوانش اش از اسپینوزا مفهوم »مواجهه» را به میان میکشد؛ هر فرد دیگر را بهگونهای متأثر میکند که درجهای از توان را شكل میدهد، ظرفیتي برای متأثر شدن. هر چیز صرفاً مواجهه است، مواجههای خوب یا بد. تلقي دلوز از مفهوم پیشامد در برابر دیدگاه ساختارگرایانه است. ساختارگرایي هر پیشامدی را در نطفه خفه میکند، به دنبال الگوهای ثابت روابطي است که اجازه میدهد مثال آرایشها و چیدمانهای تكرار شده در کنشهای اجتماعي درون یک فرهنگ یا فرهنگهای مختلف را تبیین و تشریح کنیم. ولي پیشامد عبارت است از تغییر و تفاوت درون این ساختارها بهنحویکه موجب نوآوری و تنوع گردد. پیشامد از دید دلوز مجموعهای از کنش و واکنشهای متقابل و متكثر است؛ آنها با همان قطعیت خللناپذیر استنتاجات منطق صوری جریان نمییابند، نمیتوان مطمئن بود که پیامدهایشان چیست. پیشامد ماهیتي تكرارناپذیر دارد و دلوز در «تفاوت و تكرار» و «فلسفه چیست» بر اهمیت آفرینش گری تأکید میکند. گرایش عمده ما به جستجوی استدلالات معتبر و بیزمان، بجای الگوهای همواره متغیر و پیشامدی است. فلسفه پیشامد دلوز نمیگذارد به تبییني نهایي از امور که گاه موضعي متعالي یا استعلایي خوانده میشود مجال داد.
در کل فضای ریزوماتیک، فضایی هموار است که در مقابل فضای ناهموار و لایهای شیبدار قرار دارد، فضای باز، کوچگرایانه یا نمادی، غیررسمی و ساختاربندی نشده است، درحالیکه فضای هموار خطی، درختی، سلسلهمراتبی و تک ارتباطی است. در درون هرکدام از این فضاها، تنوع حرکت نیز متفاوت است، فضای هموار برشدن و سرگردانی تأکید بیشتری دارد، درحالیکه فضای شیبدار و ناهموار حرکت خطی و رسیدن از نقطهای به نقطهای دیگر که مفروض است، مدنظر قرار دارد. در فضای ناهموار، نقطهها و مقاصد اولویت مییابند و فرد از یک نقطهبهنقطه دیگر میرسد، درحالیکه در فضای هموار نقطه چندان مدنظر نیست، بلکه خود حرکت یا به تعبیر دلوز «خط سیر» در اولویت قرار میگیرد. درحالیکه در فضای هموار حرکت باز، نامحدود و چند سویه است، در فضای ناهموار و شیبدار حرکت خطی بالا به پایین و برعکس و حرکت عقب به جلو و عکس آن مدنظر است (شکوری منفرد و اردلانی، 1399: 148). در جدول (1)، ویژگیهای هر دو فضا آورده شده است.
جدول شماره 1. مقایسه ویژگیهای دو فضای ریزومی و درختی
فضای ریزومی | فضای درختی |
غیرخطی | خطی |
افقی | سلسلهمراتبی و عمودی |
سیال و شکننده | سفتوسخت |
عدم تمرکز و اتکا به ریشهی واحد | تمرکزگرا |
حرکت خودجوش و مولکولی | حرکت مکانیکی و تحمیلی |
انبوه و متکثر | سامان بندی شده و تثبیتشده |
همزیستی و سازگاری | نا همزیستی |
انعطاف و نفوذپذیری | نفوذناپذیر |
منبع: شکوری منفرد و اردلانی، 1399: 148
2-2- اجتماعمحوری در بستر مفهومي آن
ترس از «قرار گرفتن در معرض این ویروس» منجر به رفتار غیرمنطقی و نمایشی در جوامع شده است (كلاته ساداتي و همكاران، 2020: 2). همهگیری و شیوع گسترده ویروس کرونا با شتابی کمسابقه، پیچیدگی و اطلاعات اندک نسبت به آن، زیست بشری و بهطور خاص شهرها در معرض آزمونی دشوار قرار داده که این بار بیش از آسیبهای موضوعی و موضعی، کلیت و بقای جوامع شهری در تمام ارکان را در معرض آسیب قرار داده است. باوجود گذشت زمان در تجربه این اپیدمی، هنوز درک فراگیر و عملیاتی در حوزههای مختلف علمی و ازجمله مدیریت این بحران وجود ندارد و بسیاری از تناقضهای موجود در شناختشناسی و مدیریت این بحران همهگیر انسانی وجود دارد. بااینوجود بررسی صورت گرفته بر اساس درسآموزی از تجربه این اپیدمی در عرصه توسعه شهری، وجود نقاط قوت و ضعف به نسبت مشترکی را در میان شیوههای اجرایی این رویکرد در برنامهریزی شهری کشورها به نمایش میگذارد، شناسایی نقاط ضعف و قوتی که میتواند نقش مؤثری در اجرای موفقیتآمیز مدیریت بحران کرونا از طریق ظرفیتسازی جوامع محلی برای جوامع انسانی پیش رو داشته باشد و بالعکس خسران بزرگ از آن جوامعی خواهد بود که حتی از این بحرانها و آزمونها، رهاوردی کسب نکرده و امری با کژ انگاری در برخورد با آن کماکان به توسعه شکننده و ناپایدار و ورای ظرفیتهای بستر زیستی ادامه دهند. چنانکه بررسی تجربههای سایر شهرها و کشورها در مدیریت بحران کرونا بار دیگر این مهم را یادآوری کرد که در نبود مدیریت یکپارچه؛ امکان موفقیت در مدیریت بحران شهری کاهشیافته و در شهرهایی که حکمروایی محلی حاکم است و نهادهای مرتبط با بیماریهای همهگیر ازجمله بخشهای سلامت عمومی، کسبوکارها و مشاغل شهری و پلیس و انتظامات شهری همگی در قالب یک سیستم هماهنگ عمل میکنند، امکان موفقیت بیشتری برای کنترل بیماری وجود دارد (چالاکی و همکاران 1399، 9)
در رویکرد اجتماعمحور، علاوه بر شناسایی خطرهای تهدیدکننده توسط ساکنان اجتماعات محلی، تلاش میشود تا افراد و گروههای فعال و تأثیرگذار جوامع به فعالیت و ایفای نقش در تمامی مراحل چرخه مدیریت بحران فراخوانده شوند و شرایط لازم بهمنظور افزایش ظرفیتهای افراد و گروههای محلی برای مواجهه با بحران فراهم آید (الک، 2013 به نقل از پور عزت و همکاران،1391:38.) رویکرد اجتماع محور، بیش از همه بر نقش بخش داوطلبانه و مردمی در توسعه محلی و شکلگیری سازمانهای اجتماعمحور، بیش از همه بر نقش بخش داوطلبانه و مردمی در توسعه محلی و شکلگیری سازمانهای اجتماعمحور تأکید دارد. در این رویکرد، اجتماعات محلی پیشقدم شده، بهصورت خودجوش سازمانیافته تا به علائق و اهداف مشترک ازجمله حل مسائل، دستیابی به رفاه اجتماعی و خروج از وضعیت موجود جامعه محلی خود دست یابند. مسئولیت پذیری اجتماعی مردم و سازمان های اجتماعمحور، عنصر مرکزی این رویکرد محسوب میشود. گروه های سازمانیافته، دارای ظرفیت نوآوری، پاسخگویی سریع به نیازهای محلی و ارائه خدمات مناسب بوده و این ویژگیها، مزیت نسبی آن ها در پیشبرد توسعه در سطوح محلی است (مراد زاده، 1399: 317). این رویکرد در سطح جهانی دیدمان جدیدی را در نگرش به مخاطرات ایجاد کرده است، بهطوریکه دیدگاه غالب از تمرکز صرف بر کاهش آسیبپذیری به افزایش جایگاه اجتماعات محلی در مقابل سوانح تغییر پیداکرده است؛ امری که یکی از مهمترین عوامل تحقق پایداری جغرافیای قرن21 بوده و افزایش تابآوری و برگشتپذیری جامعه را برای کشورها به همراه دارد. بر اساس این نگرش، برنامههای کاهش مخاطرات از طریق اجتماعات محلی باید به دنبال ایجاد و تقویت ویژگیهای جوامع تاب آور باشند و در زنجیره مدیریت سوانح به مفهوم تابآوری نیز توجه کنند. در این راستاست که در سالهای اخیر، مفاهیمی مانند جوامع تاب آور معیشت تاب آور و ایجاد جوامع تاب آور بهصورت معمول در کارهای علمی جدید بهکاررفته است. ین مسئله زمانی مهم میشود که امروزه ما نمیتوانیم بهسادگی نسبت به وقوع تغییرات، عکسالعمل نشان دهیم. در وضعیتی که با مجموعهای از فشارهای جدید و پیچید ه ای مواجه هستیم که مدام در حال تغییر هستند، سازگاری با تفکرات راهبردی، نهتنها ضروری است؛ بلکه فرصت بهحساب میآید. این موضوع برای جوامع، عواملی اساسی هستند که نبود آنها باعث در معرض خطر قرار گرفتن سلامت، وحدت اجتماعی، ثبات آن و همچنین موفقیت و کامیابی آن جامعه میگردد. اهداف و اصول توسعه اجتماعمحوري عبارتاند از:
_ ایجاد سازوکاری که بهموجب آن فاصله ی اطلاعاتی که در اثر سیاست های اجتماعی برنامه ریزان و ذینفعان به وجود آمده است. حل این مسئله فرصتی را برای اجتماعات محلی جهت مشارکت در آگاهی، تصمیم سازی و دخالت در مراحل مختلف برنامه های عمومی و توزیع خدمات به وجود میآورد.
-یککاسه کردن منابع و سرمایهها برای پیشگامی در اجرای طرح های ویژه ای از قبیل کمک به شکل گیری و ارتقای سرمایهی اجتماعی، برنامههای ظرفیت سازی و آموزش مهارتها.
-ارتقاء بخشی و افزایش ظرفیت اجتماع محلی از طریق تشخیص نیازها و بر محور تقاضا از طریق عمل جمعی. فرآیند مشارکتی منجر به ارتقای ظرفیت جهت ایجاد شبکه های اجتماعی و درنتیجه تشکیل سرمایه ی اجتماعی شده و در سرانجام کار وسیلهای برای عمل جمعی میشود. با بررسی ادبیات جهانی می توان اصول چون توسعه اجتماع رویکردی جامعه برای پرداختن بهتمامی نیازهای اجتماع است؛ توانمندسازی افراد، خانواده ها و اجتماعات از پایین به بالا که نتیجه مشارکت و آموزش گسترده اجتماع، مشارکت و دسترس یس به منابع ضروری؛ توسعه از پایین به بالا؛ عدالت اجتماعی، برابری و حقوق بشر؛ مسئولیت پذیری و پاسخ دهی؛ برابری و ضد تبعیض؛ انعطاف پذیری؛ کار و یادگیری متقابل؛ جهانی و محلی اندیشیدن و سرانجام، چندبعدی بودن؛ شامل توسعه اجتماعی، محیط زیستی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و معنوی. را برای توسعه اجتماعمحور برشمرد (رجایی ریزی و همکاران، 1393: 18).
3- پيشينه پژوهش
در بحث مربوط به اندیشه ژیل دلوز؛ آلبرت5 (2020)، در پژوهشی با عنوان بحران و فرد سازی: نقشهبرداری و پیمایش همگرایی بحران سیارهای یک چارچوب نظری مبتنی بر تئوری پیچیدگی، اقتصاد سیاسی مارکسیستی و فلسفه ژیل دلوز در کنار مطالعات علمی طبیعی در مورد تغییر اقلیم، سیستمهای غذایی و انرژی و تغییرات تکنولوژیکی ایجاد نموده است. نتیجه میگیرد که این بحرانها بهاحتمالزیاد انتقال سیستم جهانی را به سمت یکی از سه سناریو در مقیاس جهانی وادار میکنند: یک لویاتان سیارهای تکنیکال استبداد، یک سیستم جهانی اکوسوسیالیستی یا یک فروپاشی جهانی. پیشنهاد میکند که برای پاسخگویی به همگرایی بحران سیاره بهصورت کاملاً پایدار و عادلانه، یک سیستم جهانی اکوسوسیالیستی دموکراتیک لازم است که شامل یک اقتصاد سیاسی جدید مبتنی بر رفاه، اصول پس از رشد و برنامهریزیهای دموکراتیک در مقیاس های مختلف باشد. بیسولا و بیفی6 (2017)، در پژوهشی تحت عنوان فرآیند یادگیری ریزوماتیک بهمنظور ایجاد دانش فراگیر در کارآفرینی چالشهای رویکرد ریزوماتیک، به بررسی مؤلفههایی ازجمله ریسکپذیری، تفکر مثبت، حل خلاقانه مسائل، سعهصدر و غیره در آموزش کارآفرینی مورد واکاوی قرار میدهد. صالحی (1395)، دلالتیهای اندیشه ریزوماتیک «دلوز» را در پرورش تفکر خلاق مطالعه کرده است.
درزمینهء اجتماعمحوری؛ مطهری و رفیعیان (1395)، در پژوهشی با عنوان تبیین مدلی بهمنظور ارتقاء مدیریت خطر بحران با رویکرد اجتماعمحور، نمونه موردی: یکی از اجتماعات محلی تهران، بهمنظور سنجش ارتباط میان مؤلفههای اجتماعی تابآوری و مؤلفههای مدیریت خطرپذیری بحران مدلی ارائه شد؛ بنابراین مدل بعد اجتماعی تابآوری در چهار لایه فردی، گروهی، سازمانی و شبکهای در اجتماع محلی تحت عنوان سرمایه اجتماعی مرتبط با بحران مفهومسازی و در هر سطح بهصورت مجرا دو مفهوم ادراک خطر و مهارتهای مقابله با آن بررسی شد. نتایج نشان داده که میان میزان سرمایههای اجتماعی مرتبط با بحران در سطوح چهارگانه اجتماع محلی و مؤلفههای مدیریت خطرپذیری بحران در سطوح مختلف رابطه معناداری وجود دارد. عاشوری و همکاران (1397)، در پژوهش با عنوان بررسی نقش جامعهمحوری در مدیریت بحران، به بررسی چارچوب و اهداف رویکرد اجتماعمحوری و تبیین انطباق آن با اهداف توسعه پایدار محلهای، نمونههایی از اقدامات مشابه در نظام مدیریت بحران کشور پرداختند و به این نتیجه دست یافتند که تحقق کامل رویکرد اجتماعمحور در نظام مدیریت بحران کشور نیازمند افزایش نقش مردم در فعالیتهای مربوط به سیاستگذاری و تصمیمگیری هست. کریمی و تقی لو (1399)، در پژوهش مدیریت بحران اجتماعمحور راهی بهسوی توسعه پایدار، به بررسی ضرورت مشارکت اجتماعمحوری در مدیرت بحران پرداختند و نتایج حاصل نشان میدهد که توانایی کشورها در رویاروی با خطرات، ارتباط زیادی به سیاست مدیریت بحران دارند. بهمنظور بهبود امور اقتصادی، اجتماعی و کاهش نابرابریهای موجود در جامعه، توسعه روحیه همکاری و ایجاد انگیزه مشارکت در بین مردم، یکی از راههای روشن تشخیص دادهشده است.
در زمینهي بحران کووید 19: مالمیر و همکاران (1399)، در پژوهش مدیریت بحران بیماری کووید 19: بامهندسی نظام ارائه خدمات سلامت در ایران به بررسی مدیریت کووید 19 و تجربیات ایران و کشورهای دیگر پرداخته است. نتایج نشان میدهد که بحران کووید 19 سبب شکلگیری سامانه سلامت گردیده که پیگیری، شناسایی و درمان از طریق این سامانه امکانپذیر بوده و رسد افراد ممکن شده است؛ و مدیریت بحران همچنین موجب ایجاد زنجیره کامل ارجاعات بهصورت الکترونیک در نظام سلامت ایران شد؛ و برای کنترل اپیدمی نیاز من اقدامات منسجمتری هست. غنودی و همکاران (1399)، به بررسی موانع و تسهیلکنندههای قرنطینه در پاندمیک کووید 19 پرداختند. نتایج حاکی از آن است که مهمترین دلیل بازدارنده در اجرای قرنطینه کمبود دانش و آگاهی و مشکلات مالی و اساسیترین عامل تسهیلکننده بر اجرای قرنطینه افزایش دانش و آگاهی مردم جامعه در مورد قرنطینه میباشد. کاو و همکاران (2020)، به بررسی وضعیت چالشهای مدیریت اضطراری بهداشت عمومی در چین در ارتباط با کووید 19، پرداختند نتایج نشان میدهد که سیستم اضطراری بهداشتی در طول دوره مطالعه بهبودیافتهی سیستمهای نظارتی و هشدار سریع بهطور قابلتوجهی تقویت شدند، بهرهوری عملیاتی نظامهای فرماندهی و تصمیمگیری پاییدن بوده و سرمایهگذاری صندوق اضطراری ناکافی بوده است.
4- مواد و روش تحقیق
ابعاد روششناختی یکی از مؤلفههای پراهمیت در هر موضوع تحقیقی میباشد. اعتبار تحقیق منوط به نحوه بهرهگیری از روشها و تکنیکهای پژوهشی است. روش عبارت است از: شیوهها و تدابیری که برای شناخت حقیقت و برکناری از لغزش بهکاربرده میشود. روشها باید متناسب با نوع تحقیقات بهکاربرده شوند تا بتوانند اهداف موردنظر را برآورده سازند (طاهر خانی، 1396: 67). همچنین، پژوهش کیفی شامل مجموعهای از شیوههای عمل مادی-تفسیری است که جهان را قابلمشاهده میسازد. لذا لازم به اشاره است که متناسب با راهبرد کیفی، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی برای انجام پژوهش حاضر استفادهشده است. همچنین، باید بیان نمود که شیوه انجام پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و با کاربست، گفتمان ژیل دلوز در مدیریت کووید 19، با یک نوع رویکرد اجتماعمحور سعی در توصیف و تحلیل این گفتمان و کاربست آن در مدیریت کووید 19، خواهد داشت؛ بنابراین، تحقیق حاضر از نوع استقرایی (از کل به جزء) هست، بهگونهای که برای جمعآوری اطلاعات مرتبط با مبانی نظری پژوهش، با مراجعه به اسناد و ادبیات مرتبط با موضوع از روش کتابخانهای (مراجعه به اسناد کتابخانهای، منابع اینترنتی و ...)، استفاده گردیده است. بر همین اساس در اين تحقيق تلاش شده علاوه بر تصويرسازي درست از توسعه بهکارگیری اندیشه دلوزی و تبیین جایگاه این نوع اندیشه در مباحث مدیریت بحرانهای شهری و موانع آن و همچنین جایگاه و اهمیت توجه به بحث اجتماعمداری در مدیریت بحران شهری پرداخته شود. همچنین در پژوهش حاضر تلاش شده تا مدیریت اپیدمی کووید 19، از بعد نظری با توجه به نگاشتهای نظریهپردازان، پیرامون این موضوع با مفهوم اندیشه ژیل دلوز و اهمیت موضوع اجتماعمدار در مدیریت بحران مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در اين راستا، براي تبيين و توجيه دلايل سعي شده با تکیهبر استدلالهايي محكمي از طريق جستجو در پیشینه شکلگیری مفهوم اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز و کاربست آن در مدیریت بحران از یکسو و ادبيات و مفاهیم نظري پژوهش از سوی دیگر، نتيجهگيري صورت بپذیرد.
5- یافتهها و بحث
در اندیشه ژیل دلوز مدل ریزومي بر تمامي فعالیتهای خلاقانه و نواندیشانه که همیشه حالت انعطافپذیر و سیال دارند، تأکید میکند و ضرورتاً از کنترلهای هدفمند برنامهریزیشده مدیریتي و سازماني گریزان هستند. بر این اساس مدل ریزومي، چشماندازهای خلاقانه جدیدی در تئوری مدیریتي دانش، بازمینماید. یک ریزوم روابطی که بین اکثر اشیاء، مکانها و مردمان شکل میگیرد را توصیف میکند، یعنی زنجیرههای ناشناسی از رویدادها که افراد را در پیوند باهم قرار میدهد. ازاینرو، یک ریزوم، نقشهای از فرایندهای شبکهمند، ارتباطی و اترگذار است. ریزومها اگرچه به شکل آرام، اما همزمان با تغییر روابط از طریق مواجهههای جدید و تغییر مسیرها، تحول پیدا میکنند. دلوز بهنوعی طرفدار ربط یا کاربرد محلیِ تاکتیکهای خُرد سیاست یا شدنهای انقلابیِ محلی (مانند خود مدیریتیهای محیطی) میباشد تا یک اندیشه سیاسی راهبردی گستردهتر یا یک تحول اجتماعی عمده. ازنظر وی استدلالهای از بالا به پایین، فهمهای از پایین به بالا از جهان را محدود میکند. پس درزمینهي عدالت محیطی یا اجتماعی نیز، دلوز طرفدار هیچگونه وضعیت نهایی یا اصول از پیش معینی نیست؛ این نه سرشتها و ذاتها، بلکه فرایندهاست که در کانون توجه دلوز قرار دارد. بنا به نظر دلوز وقتی از بازی سیاست رسمی و جاافتاده سخن میگوئیم، در سطح ماکرو فیزیک قدرت هستیم. مثلاً احزاب، طبقات، انتخابات، قوای مجریه، مقننه یا قضائیه، ارتش، نیروهای مسلح و... این امور عناصر ماکرو فیزیک قدرت هستند که در پیوند با یکدیگر دولت مدرن را سامان میدهند. به این معنا دولت مدرن محل تلاقی نهادهایها مدرن هستند؛ اما در سطح میکرو فیزیک قدرت و در سطح مولکولار، نیروها و سیالهای اجتماعی جریان دارند و حضور دارند. در این سطح دیگر از سیاست رسمی و عناصر آن سخن گفته نمیشود، بلکه ازقضا آن چیزی که همواره سیاست رسمی را ساخته و سیاست رسمی خروجی آن بوده مطرح است. سیاست قدرتهای خرد و منتشر که در میل و باور افراد نمود یافته و حرکت مینماید. دولت نه بهعنوان یکنهاد مستقل و ایستا در متن تحولات سیاسی، بلکه همانند یک امر سیال و پویا تصویر میشود. امری که درنهایت خود محل عرصه و تجلی نیروها و سیالهای اجتماعی است. از این گذشته دولت مدرن خود نه یکنهاد مستقل بلکه محل تضارب و اختلاط سایر نهادهای قدرت صوری در سطح اجتماع انگاشته میشود. آنچه فلسفه دلوز برای برنامه ریزان شهری به ارمغان آورد، این بود که شهرها صرفاً مشمول کارکرد نیستند، بلکه آنها بیشتر مشمول ارتباط هستند. این روابط بین انسانها و غیر انسانها (نظیر مکانها، فضاها، کاربریها و...) در شهر است که سبب تولید حس اجتماع محلی، سرزندگی و نشاط و یا انزوا، ترس و نظایر آن میشود. از طرفی دیگر مهمترین درس فلسفه دلوزی برای یک برنامهریز شهر این خواهد بود که واقعیت شهری صرفاً برحسب نظرگاه دکارتی قابلفهم و توضیح نیست؛ زیرا در فلسفه دلوزی، فضا و فرم، برساختهایی اجتماعی از روابط، شبکهها و جریانهای دائماً در حال شدن هستند. این در حالی است که برنامهریزی شهری (بهویژه آن نوع برنامهریزی از بالا به پایین که پیشران آن دولت است) اغلب تمایل دارد به توجه شهرشناسان روی شدنهای برساختی و فرایندهایی که از طریق آنها واقعیتهای شهری به هستی درمیآیند و دغدغه برنامه ریزان شهری برای کمک به تولید فضاهای چندگانه، توانمند ساز، باز، خلاق، دموکراتیک و فراگیرنده، مهمترین درسهایی بوده که از فلسفه دلوز آموختهشده است. به نظر ميرسد مديريت ريسك اجتماعمحور، مردم محور و توسعه محور است كه آسیبپذیری مردم را در برابر بحرانها مدنظر قرار میدهد. اين رويكرد مردم را در نشان دادن عوامل ریشهای آسیبپذیر، با دگرگون ساختن ساختارهاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى كه باعث نابرابرى و عدم توسعه میشود، توانمند میسازد. با توجه به افزايش روزافزون مشكلات و بحرانهای ناشی از بحران کرونا در جهان و کشور ما و اجتماعمحوری منبعث از رويكرد اجتماعمحور در كنترل و پیشگیری از آسیبهای آن در دوران کرونا و پساکرونا ضروری است؛ چراکه با مداخله همه مردم در تدوین نيازهاى اجتماع، میتوان به موفقیتهای بيشترى دستیافت. بهطوریکه مداخله مردم میتواند در تدوين واقعگرایانهتر نيازها و مسائل، بهرهمندی از دانش بومى و ظرفیتهای محلى، ايجاد حس تعلقخاطر مردم به برنامه، پايدارى و پايايى برنامه، افزايش مشاركت مردم در اجرا و پايش آنها، كاهش بار مالى دولتها و در پى آن افزايش احتمال موفقيت طرحها و برنامهها نتیجهبخش باشد. ابعاد وسیع خسارات و تلفات ناشی از آنها بالأخص مخاطرههای بیولوژیکال در شهرهای گوناگون جهان؛ ضرورت انجام پژوهشهای کاربردی، در زمینه بهینه کردن و ایمنسازی شهرها در برابر این مخاطره را ضرورت بخشیده است برای نمونه در پژوهشی با عنوان (ضرورت و اهمیت کووید 19 برای شهرهای فردا) تابآوری اجتماعی شهری را بهعنوان یکی از پنج نقاط ورودی به این بحث تلقی میکند؛ بنابراین آشکار است که پژوهشهای کاربردی در امور مربوط به ارتقاء تابآوری شهرها در برابر مخاطرات سبب افزایش ابتکارات در طراحیها و یافتن بهترین سیاستها خواهد شد. جامعه تاب آور میتواند از تجربههای تغییرات به وجود آمده برای رسیدن به توسعه پایدار و عملکرد بهتر استفاده کند و بهجای بقا و حفظ خود در برابر عامل فشار یا تغییر میتواند به روشهای نوآورانهی به تغییرات واکنش نشان دهد. این رویکرد برای درک چگونگی واکنش مثبت جامعه به تغییر، مفید است؛ بنابراین ازآنجاییکه در هر جامعهای تغییر گریزناپذیر است و خود افراد قادر به شکل دادن خط سیر تغییرات (گذار) هستند و در میزان و نوع اثری که بهوسیله تغییرات ایجاد میشود، نقش مرکزی دارند و حکمروایی محلی با ایجاد «ظرفیت توسعه» میتواند در راستای تقویت ظرفیت افراد و جوامع در خلق جوامع تاب آور در مقیاس محلی گام بردارد.
نتيجهگيري
همهگیری و شیوع گسترده ویروس کرونا با شتابی کمسابقه، پیچیدگی و اطلاعات اندک نسبت به آن، زیست بشری و بهطور خاص شهرها در معرض آزمونی دشوار قرار داده که این بار بیش از آسیبهای موضوعی و موضعی، کلیت و بقای جوامع شهری در تمام ارکان را در معرض آسیب قرار داده است. باوجود گذشت زمان در تجربه این اپیدمی، هنوز درک فراگیر و عملیاتی در حوزههای مختلف علمی و ازجمله مدیریت این بحران وجود ندارد و بسیاری از تناقضهای موجود در شناختشناسی و مدیریت این بحران همهگیر انسانی وجود دارد. بااینوجود بررسی صورت گرفته بر اساس درسآموزی از تجربه این اپیدمی در عرصه توسعه شهری، وجود نقاط قوت و ضعف به نسبت مشترکی را در میان شیوههای اجرایی این رویکرد در برنامهریزی شهری کشورها به نمایش میگذارد، شناسایی نقاط ضعف و قوتی که میتواند نقش مؤثری در اجرای موفقیتآمیز مدیریت بحران کرونا از طریق ظرفیتسازی جوامع محلی برای جوامع انسانی پیش رو داشته باشد. در این میان ارتقاء بخشی و افزایش ظرفیت اجتماع محلی از طریق تشخیص نیازها و بر محور تقاضا از طریق عمل جمعی. فرآیند مشارکتی منجر به ارتقای ظرفیت جهت ایجاد شبکههای اجتماعی و درنتیجه تشکیل سرمایهی اجتماعی شده و در سرانجام کار وسیلهای برای عمل جمعی میشود. با بررسی ادبیات جهانی میتوان اصول چون توسعه اجتماع رویکردی جامعه برای پرداختن بهتمامی نیازهای اجتماع است؛ توانمندسازی افراد، خانوادهها و اجتماعات از پایین به بالا که نتیجه مشارکت و آموزش گسترده اجتماع، مشارکت و دسترسی به منابع ضروری؛ توسعه از پایین به بالا؛ عدالت اجتماعی، برابری و حقوق بشر؛ مسئولیتپذیری و پاسخدهی؛ برابری و ضد تبعیض؛ انعطافپذیری؛ کار و یادگیری متقابل؛ جهانی و محلی اندیشیدن و سرانجام، چندبعدی بودن؛ شامل توسعه اجتماعی، محیطزیستی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و معنوی. را برای توسعه اجتماعمحور برشمرد. این رویکرد در سطح جهانی دیدمان جدیدی را در نگرش به مخاطرات ایجاد کرده است، بهطوریکه دیدگاه غالب از تمرکز صرف بر کاهش آسیبپذیری به افزایش جایگاه اجتماعات محلی در مقابل سوانح تغییر پیداکرده است؛ امری که یکی از مهمترین عوامل تحقق پایداری جغرافیای قرن 21 بوده و افزایش تابآوری و برگشتپذیری جامعه را برای کشورها به همراه دارد. براين اساس، برنامههای کاهش مخاطرات از طریق اجتماعات محلی باید به دنبال ایجاد و تقویت ویژگیهای جوامع تاب آور باشند و در زنجیره مدیریت سوانح به مفهوم تابآوری نیز توجه کنند و به نظر میرسد منطق ريزومي دلوز تبيينگر جوامع متصور فوق باشد.
منابع
- احمدآبادی آرانی، نجمه، فرج الهی، مهران و عبدالله یار، علی. (1396). تبیین دلالتهای اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز با نظر به کاربرد آن در بهبود خلاقیت نظام آموزشی ایران. فصلنامه علمی-پژوهشی ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، دوره هفتم، شماره دو، پاییز 1396، صفحات 83 تا 110.
- سلحشوری، احمد و حقویردی، رضا. (1394). تحلیل و نقد رویکرد ریزوماتیک بر اساس فلسفه اشراق. پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی س2، ش 4، بهار و تابستان 1394، صفحات 81 تا 102.
- سجادی، سید مهدی، فرمهینی فراهانی، احمدی هدایت، حمید و احمدآبادی آرانی، نجمه. (1397). تبیین معرفتشناسی ژیل دلوز و علامه طباطبایی و نقد چالشهای رویکرد ریزوماتیک. فصلنامه مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی 75، سال بیست و دوم، شماره دوم، تابستان 1397، صفحات 203 تا 226.
- صالحی، مرجان. (1395). دلالیتهای اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز بر پرورش تفکر خلاق. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران.
- شکوری منفرد، علی و اردلانی، حسین. (1399). تأثیر بهکارگیری اندیشه پساساختارگرای ژیل دلوز در بهبود کیفی فضای آموزشی. مطالعات محیطی هفت حصار، شماره سی و سوم، سال نهم، پاییز 1399، صفحات 141 تا 158.
- قاسمی مقدم، حسن. (1390). مدیریت اجتماعمحور خطر جرم. رساله برای اخذ مدرک دکتری تخصصی Ph.D حقوق جزا و جرمشناسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران.
- عاشوری، امیر، خیاطیان، محمد و فرزادی، محسن. (1397). بررسی نقش جامعهمحوری در مدیریت بحران. کنفرانس عمران، معماری و شهرسازی جهان اسلام ایران-تبریز (پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی 2018).
- غنودی، فاطمه، محمدنژاد، اسمعیل، احسانی، سیده رقیه و صالحی، زهرا. (1399). موانع و تسهیلکنندههای قرنطینه در پاندمیک کووید 19: یک مقاله کوتاه. مجله علوم مراقبتی نظامی، سال هفتم، شماره 1، بهار 1399، شماره مسلسل 23، صفحات 73 تا 77.
- رجایی ریزی، محمدعلی، نظریان، اصغر و سرور، رحیم. (1393). چالشها و راهبردهای توسعه اجتماعمحور منطقی کلانشهر تهران. فصلنامه جغرافیایی سرزمین، سال یازدهم، شماره 42، تابستان 1393، صفحات 17 تا 36.
- مرادزاده، عبدالباسط، قاسمی، محمد و سالارزهی، حبیبالله. (1399). توانمندسازی اجتماعمحور با رویکرد ظرفیتسازی در مناطق روستایی سیستان و بلوچستان: یک مدل دادهبنیاد. توسعه محلی«روستایی-شهری». دوره یازدهم، شماره 2، پاییز و زمستان 1398، صفحات 313 تا 338.
- کریمی، خدیجه و تقیلو، علیاکبر. (1399). مدیریت بحران اجتماعمحور راهی بهسوی توسعه پایدار. فصلنامه دانش پیشگیری و مدیریت بحران، دوره دهم، شماره اول، بهار 1399، صفحات 59 تا 73.
- مطهری، زینب السادات و رفیعیان، مجتبی. (1395). تبیین مدلی بهمنظور ارتقاء مدیریت خطر بحران با رویکرد اجتماعمحور، نمونه موردی: یکی از اجتماعات محلی تهران. مجله معماری و شهرسازی آرمانشهر، شماره 17 پاییز و زمستان 1395، صفحات 389 تا 402.
- مالمیر، راضیه، ماهر، علی، طغیانی، راهله و صفری، محمدصالح. (1399). مدیریت بحران بیماری کووید 19: بازمهندسی نظام ارائه خدمات سلامت در ایران. مجله علمی-پژوهشی سازمان نظام پزشکی، دوره 38، شماره 1، بهار 1399، صفحات 11 تا 18.
- Acuto, M. (2020). COVID-19: lessons for an urban (izing) world. One Earth.
- Albert, M. J. (2020). Crisis and Individuation: Mapping and Navigating the Planetary Crisis Convergence (Doctoral dissertation, Johns Hopkins University).
- Bernes, T., Brozus, L., Hatuel-Radoshitzky, M., Heistein, A., Greco, E., Sas-nal, P., Yurgens, I., Kulik, S., Turianskyi, Y., Gruzd, S., Sidiropoulos, E., Grobbelaar, N., Yenel, S., Javier Regazzoni, C., Dongxiao, C., Chuanying, L., Kapur, K., Suri, S., Vermonte, P., Damuri, Y.R., Muhibat, S., & Ca-ballero-AnthonyMay, M. (2020). Challenges of Global Governance amid the COVID-19 Pandemic. Council on Foreign Relations (CFR).
- Bouey, J. (2020, March). Assessment of COVID-19's Impact on Small and Medium-Sized Enterprises: Implications from China: Testimony of Jennifer Bouey, Before the US House Committee on Small Business, March 10, 2020. In RAND Corporation. Rand Corporation.
- Bissola, R., Imperatori, B., & Biffi, A. (2017). A rhizomatic learning process to create collective knowledge in entrepreneurship education: Open innovation and collaboration beyond boundaries. Management Learning, 48(2), 206-226.
- Cao, Y., Shan, J., Gong, Z., Kuang, J., & GAO, Y. (2020). Status and Challenges of Public Health Emergency Management in China Related to COVID-19. Frontiers in Public Health, 8, 250.
- Eltarabily, S., & Elghezanwy, D. (2020). Post-Pandemic Cities-The Impact of COVID-19 on Cities and Urban Design. Architecture Research, 10(3), 75-84.
- Fegert, J. M., Vitiello, B., Plener, P. L., & Clemens, V. (2020). Challenges and burden of the Coronavirus 2019 (COVID-19) pandemic for child and adolescent mental health: a narrative review to highlight clinical and research needs in the acute phase and the long return to normality. Child and adolescent psychiatry and mental health, 14, 1-11.
- kateh Sadati A K, B Lankarani M H, Bagheri Lankarani K. (2020). Risk Society, Global Vulnerability and Fragile Resilience; Sociological View on the CoronavirusOutbreak, Shiraz E-Med J. Online ahead of Print ; 21(4):e102263. doi: 10.5812/semj.102263. Retrieved from:
- Kang, M., Choi, Y., Kim, J., Lee, K. O., Lee, S., Park, I. K. ... & Seo, I. (2020). COVID-19 impact on city and region: what’s next after lockdown? International Journal of Urban Sciences, 24(3), 297-315.
- UNHCR, A. (2008). A Community-Based Approach in UNHCR Operations.
- Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD) (2020), Cities policy responses.
- Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD) (Updated 23 July 2020), Cities policy responses.
- Stone, R. Veterans Health Administration Office of Emergency Management COVID-19 Response Plan. Published March 23, 2020.
[1] - دانشیار گروه جغرافیا، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران (نوسنده مسئول) Mt. heydari@anu.ac.ir
[2] - دانشجوی دکتری جغرافیا برنامه ریزی شهری، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
[3] - دانشجوی دکتری جغرافیا برنامه ریزی شهری، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
[4] - دانشجوی دکتری جغرافیا برنامه ریزی شهری، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
[5] - Albert
[6] 2- Bissola and Biffi