نوسازي واژه اي مختصر است براي تنوعي از ديدگاه ها که به وسيله غير مارکسيست ها براي جهان سوم به کار برده مي شود و از طريق آن رشد تکنولوژي، صنعتي شدن، مصرف انبوه، شهرنشيني، و حومهنشيني زندگي انساني، ارتباط انبوه، تمرکز گرايي دولتي و توسعه سيستم هاي آموزش رسمي اتفاق مي افت چکیده کامل
نوسازي واژه اي مختصر است براي تنوعي از ديدگاه ها که به وسيله غير مارکسيست ها براي جهان سوم به کار برده مي شود و از طريق آن رشد تکنولوژي، صنعتي شدن، مصرف انبوه، شهرنشيني، و حومهنشيني زندگي انساني، ارتباط انبوه، تمرکز گرايي دولتي و توسعه سيستم هاي آموزش رسمي اتفاق مي افتد. اين پژوهش با هدف بررسي و نقد رويکرد نوسازي توسعه انجام يافته است. روش تحقيق توصيفي- تحليلي بوده و براي جمع آوري داده ها از مطالعات اسنادي(کتابخانه اي) استفاده شده است. نتايج تحقيق نشان مي دهد که با توجه به ماهيت ديدگاه نوسازي انتقادهايي را مطرح مي کنند، از جمله؛ نگاه خطي به فرآيند توسعه، ناديده گرفتن نقش عوامل خارجي در عقب-ماندگي کشورها، از بين بردن استقلال سياسي- اقتصادي کشورها، ابزاري براي نفوذ سرمايه داري غرب، از بين رفتن شخصيت فرهنگي- تاريخي در مقابل رويکرد نوسازي، انتزاعي بودن مطالعات، از بين رفتن بنيان هاي معنابخش در اثر ديدگاه نوسازي، سنت را مانع توسعه قلمداد کردن، ناامني هستيشناسي و ناديده گرفتن نقش طبقه. علي رغم اين انتقادات بايد اذعان داشت که بسياري از پيشرفت هاي جوامع بشري بعد از جنگ جهاني دوم براساس مباني تئوريک اين رويکرد اتفاق افتاده و هنوز هم جهان توسعهيافته، جهاني صنعتي و شهرنشين مي باشد که اين موارد از شاخصهاي مورد تأکيد تئوري نوسازي مي باشد.
پرونده مقاله
نابرابريهاي فضايي در توزيع درآمد، خدمات بهداشتي، آموزشي و شاخصهاي فقر؛ چالشهاي گسترده اقتصادي و سياسي را براي دولتهاي بسياري از کشورهاي در حال توسعه بوجود آورده است. اصولاً نابرابريهاي منطقهاي از دو زمينه اصلي نشأت ميگيرند. نخست شرايط طبيعي هر منطقه جغرافيايي و د چکیده کامل
نابرابريهاي فضايي در توزيع درآمد، خدمات بهداشتي، آموزشي و شاخصهاي فقر؛ چالشهاي گسترده اقتصادي و سياسي را براي دولتهاي بسياري از کشورهاي در حال توسعه بوجود آورده است. اصولاً نابرابريهاي منطقهاي از دو زمينه اصلي نشأت ميگيرند. نخست شرايط طبيعي هر منطقه جغرافيايي و دوم تصميمات سياستگذاران و برنامهريزان اقتصادي. نکته قابل ذکر در اين مورد اين است که با پيشرفت تکنولوژي از اهميت عامل اول کاسته شده و به اهميت عامل دوم اضافه شده است. بنابراين در ايجاد نابرابريهاي منطقهاي بيشتر تصميمات سياستگذاران و برنامهريزان تأثير ميگذارد. هدف تحقيق حاضر در راستاي ارزيابي و تحليل نابرابريهاي منطقهاي بين شهرستانهاي استان سيستان و بلوچستان بوده که بر اساس 29 شاخص منتخب انجام يافته است. از اين رو ابتدا 29 شاخص منتخب اقتصادي- اجتماعي، بهداشتي- درماني، آموزشي، زيربنائي در مقياس شهرستان از اطلاعات مربوط به سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1390 استخراج گرديد و در ادامه با استفاده از چهار روش، ويکور(vikor) ، تحليل مؤلفههاي اصلي(PCA)، روش موريس و روش امتياز Z استاندارد به تحليل وضعيت شهرستانهاي استان با توجه به شاخصهاي مذکور پرداخته شد. نتايج تحقيق نشان ميدهد که به جزء روش موريس، در سه روش ديگر شهرستانهاي زاهدان و زابل با شاخص ترکيبي بالا در سطح برخوردارتر قرار گرفتهاند و تقريباً در هر چهار مدل شهرستانهاي زابلي، دلگان و سرباز به تناوب در رتبههاي پايينتر سطح برخورداري قرار دارند.
پرونده مقاله