آموزشِ منابع انسانی عامل کلیدی در فرایند رشد و توسعه ی فناوری و اقتصادی جوامع است. تأمین سرمایه ی انسانی مستلزم انجام آموزش صحیح می باشد. آموزش صحیح از یک سو قابلیت نیروی انسانی را ارتقاء می بخشد و از سوی دیگر نیروی کار را برای استفاده بهتر از فناوری جدید تولید، مهیا می چکیده کامل
آموزشِ منابع انسانی عامل کلیدی در فرایند رشد و توسعه ی فناوری و اقتصادی جوامع است. تأمین سرمایه ی انسانی مستلزم انجام آموزش صحیح می باشد. آموزش صحیح از یک سو قابلیت نیروی انسانی را ارتقاء می بخشد و از سوی دیگر نیروی کار را برای استفاده بهتر از فناوری جدید تولید، مهیا می سازد و به این ترتیب راه رشد و توسعۀ فناوری و اقتصادی را برای کشورها هموار می کند. هدف این مقاله، ارائه ی تصویری از تأثیر آموزش منابع انسانی بر توسعۀ فناوری و اقتصادی جوامع می باشد. از آنجا که تمرکز این مطالعه بررسی سه نظریه سرمایۀ انسانی، همگرایی و نظریۀ تعامل با تغییرات تکنیکی همراه با تطبیق آنان در جوامع مختلف از جمله ایران می باشد لذا با توجه به نوع رویکرد آن، روش توصیفی و مقایسه ای برای این مقاله انتخاب شده است؛ یافته های این مطالعه بیانگر تأثیر معنی دار هر سه نظریه بر توسعه و رشد اقتصادی جوامع توسعه یافته بوده است. همچنین جدی نگرفتن تأثیر آموزش و تربیت نیروی انسانیِ ماهر از مهمترین عوامل پایین بودن سطح رشد توسعۀ فناوری جوامع درحال توسعه است؛ بنابراین شایسته است که با توجه به جمعیتِ روزافزون جوان در جامعه ی ایران و نیاز مبرم کشور به رشد و افزایش تولید، توجه جدی به ارتقاء سطح و کیفیت آموزش صورت گیرد.
پرونده مقاله
اصطلاح توسعه به معنای امروزین مفهومی کلان و ذو ابعاد بوده و محصول یک تحول بنیادین اندیشه و عمل تاریخی غرب در نظامات مدیریتی و حکمرانی است و وجود تفاوت های معرفتی در این تلقی و جهتگیری غربی الگوهای توسعه مبتنی بر این مبانی باعث وجود تعارضات ارزشی در کشورهای هدف و یا به چکیده کامل
اصطلاح توسعه به معنای امروزین مفهومی کلان و ذو ابعاد بوده و محصول یک تحول بنیادین اندیشه و عمل تاریخی غرب در نظامات مدیریتی و حکمرانی است و وجود تفاوت های معرفتی در این تلقی و جهتگیری غربی الگوهای توسعه مبتنی بر این مبانی باعث وجود تعارضات ارزشی در کشورهای هدف و یا به اصطلاح توسعه نیافته شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی مفهوم «توسعه» با تاکید بر ملاحظات معرفتشناختی حکمرانی در ایران بوده است و در این راستا از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا مبتنی بر رویکرد انتقادی بهرهگیری شده است. سوال اصلی این پژوهش بدین صورت قابل طرح است که «بر اساس پژوهشهای پیشین چه انتقاداتی به مفهوم توسعه با توجه به اقتضائات ایرانی اسلامی حکمرانی وارد است ؟». در بخش یافتهها مولفههای انتقادی پارادایم «توسعه» با تاکید بر ملاحظات معرفتی حکمرانی در ایران در چهارمحور «بازاندیشی انتقادی فرهنگی اجتماعی» ، «بازاندیشی انتقادی اقتصادی»، «بازاندیشی انتقادی سیاسی» و «بازاندیشی انتقادی فلسفی الهیاتی» طرح گردیده است که مهمترین مولفه های انتقادی شامل موارد «قرار گرفتن علم اقتصاد بعنوان متولی برنامه ریزی اجتماعی برای انسان (بجای فلسفه)، جهانیشدن ، سنتزدایی ، یکنواختی فرهنگی، خطی فرض کردن توسعه، داعیه معرفت انسان و اصل ترقی و پیشرفت بیحد وحصر، زمزمة شکاکانة طرد و تخطئه انواع صور دین، نفی جامعه سنتی، مصرفگرایی، افزایش سطحینگری، حسیشدن فرهنگ، عرفی شدن، فردگرايى و نسبى گرايى اخلاقى و ... » استخراج شده است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش کمک به افزایش بهرهوری سازمانهای دولتی و در نتیجه کمک به توسعه یافتگی کشورمان در دنیای پر رقابت و درحال تغییر کنونی، از طریق یافتن شاخصهای تأثیرگذار بر جذب منابع انسانی توانمند، دارای تعهد و شایسته میباشد. بدیهی است بهرهوری ایجاد شده، در کمک به دستیابی چکیده کامل
هدف این پژوهش کمک به افزایش بهرهوری سازمانهای دولتی و در نتیجه کمک به توسعه یافتگی کشورمان در دنیای پر رقابت و درحال تغییر کنونی، از طریق یافتن شاخصهای تأثیرگذار بر جذب منابع انسانی توانمند، دارای تعهد و شایسته میباشد. بدیهی است بهرهوری ایجاد شده، در کمک به دستیابی به توسعه یافتگی، که از اهداف سند چشم انداز سال 1404 کشور میباشد نیز موثر خواهد بود. بدین منظور تعیین و انتخاب شاخصها با بهرهگیری از ادبیات تحقیق و مصاحبه اکتشافی، با نظرسنجی از 20 نفر از خبرگان رشتههای مدیریت دولتی، مدیریت منابع انسانی و مدیران ارشد سازمانهای دولتی انجام شده است. دادههای کمی با توزیع پرسشنامه بین 180 نفر، در سازمان اداری و استخدامی، به عنوان متولی امر استخدام در کل کشور، انجام شده است. تجزیه و تحلیل آماری دادههای تحقیق با کمک نرم افزارهای اکسل و لیزرل ، با روشهای تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل دیمتل فازی انجام شده است. یافتههای پژوهش، تأثیر گذاری چهار بعد: عوامل محیطی، عوامل سازمانی، عوامل شغلی و شایستگیهای فردی، بر جذب منابع انسانی را تأیید کرده و نشان داده است که؛ سه بعد(عوامل محیطی، عوامل سازمانی و شایستگیهای فردی)، نقش تأثیرگذار و علی داشته و بعد عوامل شغلی، معلول عوامل دیگر است. این بدان معناست که مدیران منابع انسانی میتوانند، با تلاش در بهبود سه عامل علی بهبود عامل چهارم یعنی عوامل شغلی را موجب شوند.
پرونده مقاله
امروزه كشاورزی بخشي جدايي ناپذير در اقتصاد ملّي و يكي از محورهای توسعه است و اهمیت این مهم بر هیچ کس پوشیده نیست. عدم توسعه کشاورزی و نابرابری در زمینه توسعه کشاورزی خود مهمترین عامل نابرابری در زمینه توسعه روستایی است. شناخت وضعیت برخورداری یا محرومیت شهرستان¬ها، منجر چکیده کامل
امروزه كشاورزی بخشي جدايي ناپذير در اقتصاد ملّي و يكي از محورهای توسعه است و اهمیت این مهم بر هیچ کس پوشیده نیست. عدم توسعه کشاورزی و نابرابری در زمینه توسعه کشاورزی خود مهمترین عامل نابرابری در زمینه توسعه روستایی است. شناخت وضعیت برخورداری یا محرومیت شهرستان¬ها، منجر به اصلاح سیاست گذاری ها و اولویت ها می شود که در نهایت حرکت به سوی عدالت اجتماعی را به همراه دارد. هدف این پژوهش بررسي درجه توسعه يافتگي شهرستان¬های استان قزوین در زمينه 27 شاخص مورد مطالعه است. با استفاده از اطلاعات آماری و بهره گیری از مدل آنتروپی و تکنیک تاپسیس و درنهایت نمایش توزيع مكاني - فضايي با نرم افزار GIS میزان توسعه يافتگي كشاورزی شهرستان¬های این استان بدست آمد. نتایج حاکی از این است که شهرستان قزوین در سطح بسیار توسعه یافته؛ شهرستان تاکستان در سطح توسعه یافته ؛شهرستان¬های بویین زهرا، آبیک و آوج درسطح متوسط و شهرستان البرز در سطح محروم توسعه كشاورزي قرارگرفته است. شهرستان قزوین با توجه به مرکز استان بودن، برخورداری از وسعت بزرگ و وجود راه ترانزیتی به پایتخت و سایر مراکز استان ها توانسته از سطح توسعه کشاورزی بالایی برخوردارباشدو سایر شهرستان ها نیز با کم شدن شاخص های عدیده و وجود دلایل مختلف از میزان توسعه یافتگی آنان در بخش کشاورزی کاسته شده است. شهرستان البرز به دلیل وسعت پایین خود، وجود مراکز و شهرهای صنعتی ، توجه بیشتر به بخش صنعت و عدم توجه به بخش کشاورزی از توسعه یافتگی در این بخش محروم مانده و درپایین ترین سطح از توسعه قرار دارد.
پرونده مقاله